ادامه سناریو:::

صورتش رو جمع کرد و خطاب بهت بحث رو باز کرد: صدای جیغ جیغشو می‌شنوی توروخدا؟ انگار یکی داره بهش...هوف ولش کن
بیرون از کلاس،کنار تو، یه پسر بچه بود
از راهرو بیرون اومدید
به ورودی سالن مدرسه رسیدید
انگشتاش رو روی دستت فشار داد و شروع کرد که به دوییدن
سرعتت رو همراه باهاش بیشتر کردی و پشتش دوییدی
نزدیک یه صندلی ایستاد و نفس نفس زنان دست ازادشو روی زانوش گذاشت
نفسش رو محکم از دهنش بیرون داد و قدش رو صاف کرد
جفت دستی کمرت رو گرفت و تورو روی صندلی گذاشت
دستاتو روی شونه هاش گذاشت و بغلت کرد: هوممم..موقعیت خوبی بود که اعتراف کنم! خب..به هر حال دوست دارم دیگه!
خودشو توی بغلت جا داد و خودشو مظلوم کرد: دوسم داری؟؟ هوم؟؟
دستتو بین موهای نرم و مشکیش فرو کردی و «آره» ریزی از بین لب هات خارج کردی
تورو از صندلی پایین آورد و رو به روی خودش قرارت داد
با دستاش کمرت رو گرفت و به خودش چسبوند: باید زیاد خم شم تا هم قدت بشم..ولی وقتی می ارزه، چرا که نه؟
سرش رو بیشتر از حد معمول خم کرد تا به صورتت برسه
تورو بیشتر به خودش فشرد و لب های پفکیش رو بین لب هات گذاشت
با عطر تن شکلاتیش ریه هات رو پر کردی..
میشه گفت؛ بهترین عطری بود که تاحالا حس کرده بودی!


منتظر کامنتا هستممم