به نام خدا😂📿🤲🏻
به نام خدا😂📿🤲🏻
منتظر نظراتونم♡
p1
انها از شرکت در ان مهمانی لذت میبردن،کنار هم نشسته بودند و از تدارک های ان مهمانی میخوردند و خوشحال بودن،لیزا برای ان مهمانی لباس چشم گیر و باز پوشیده بود تهیونگ از دیدن او در ان لباس خوشحال نبود،ات از انجایی که جونگ کوک رو خوب میشناخت جرعت به پوشیدن همچین لباس های نداشت اما او ان روز محشر تر از زنانه دیگر در مهمانی بود،جونگ کوک گاهی نگاهش به بدن لیزا میخورد و یک نیش خند میزد بعد از چند دقیقه جونگ کوک از جایش بلند میشود و.....
برا اینکه ویس نمیزاره زیاد بنویسیم پارت ها رو نصف میکنم♡
منتظر نظراتونم♡
p1
انها از شرکت در ان مهمانی لذت میبردن،کنار هم نشسته بودند و از تدارک های ان مهمانی میخوردند و خوشحال بودن،لیزا برای ان مهمانی لباس چشم گیر و باز پوشیده بود تهیونگ از دیدن او در ان لباس خوشحال نبود،ات از انجایی که جونگ کوک رو خوب میشناخت جرعت به پوشیدن همچین لباس های نداشت اما او ان روز محشر تر از زنانه دیگر در مهمانی بود،جونگ کوک گاهی نگاهش به بدن لیزا میخورد و یک نیش خند میزد بعد از چند دقیقه جونگ کوک از جایش بلند میشود و.....
برا اینکه ویس نمیزاره زیاد بنویسیم پارت ها رو نصف میکنم♡
۴.۳k
۱۵ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.