یه روز میرسه که من دیگه نیستم ،
یه روز میرسه که من دیگه نیستم ،
یه روز میرسه که دیگه با هم حرف نمیزنیم ،
یه روز میرسه که اسممو هیجا نمیشنوی ،
یه روز میرسه که همین دوتا تکسی هم که بهم میدیم تو صفحه چتامون دیده نمیشه ،
یه روز میرسه ،
و اگه اون روز رسید بدون که تو "تنهاپسری" بودی که من باهاش اینطوری حرف زدم . "تنها" اتفاق جدیدی بودی برام که هیچوقت قدیمی و تکراری نشد . تو "تنهاکسی" بودی که براش حدو مرزا رو از بین بردم ، "تنهاکسی" که هیچ جا بهش نگفتم داری تند میری ، "تنهاکسی" که از حرفاش خسته نمیشدم ، "تنهاکسی" که موقع حرف زدم باهاش ته دلم نگفتم کاش زودتر بره . تو "تنها کسی" بودی که تو زندگیم باهاش موقع حرف زدن آروم شدمو وقتی اینو فهمید ولم نکرد ، "تنهاکسی" که با اینکه نبود ، بودنِشو زنده نگه داشتم .
و اینم بدون که من هیچوقت از بودن با تو به عنوان یه دوست پشیمون نشدم و قرار نیست باشم )
شاید باورش برات سخت باشه که تو اینقدر برام مهم بودی و ازت پنهون کردم ؛
شایدم برات اهمیت نداشته باشه ،
و اگه من دوباره برم ، ولی اینبار برای همیشه ، تو قراره بهم تکس ندیو فکر کنی آفلاینمو تورو یادم رفته ¿
.
.
.
.
اولین بار که بهت تکس دادم میخواستم با تو به یه نفر دیگه بیشتر نزدیک شم ؛ من چه میدونستم اونو ول میکنم که به تو نزدیک تر شم .
جاهایی که نیازم داشتی و اسسمو صدا زدیو من نبودم و امیدتو از من گرفتی رو خوب یادمه...
بابت اون روزا یه " ببخشید " تکراری بهت بدهکارم /
ببخشید ؛:
ولی اگه اون روز امروز باشه چی ؟
( یه بار دیگه اول متنو چک کن آقای ماهی )
دلم برات تنگ میشه بچه
بای بای ^ - ^
[ یه ببخشید دیگه بخاطر اینکه خودخواهم بهت میگم ، ببخشید ، ]
یه روز میرسه که دیگه با هم حرف نمیزنیم ،
یه روز میرسه که اسممو هیجا نمیشنوی ،
یه روز میرسه که همین دوتا تکسی هم که بهم میدیم تو صفحه چتامون دیده نمیشه ،
یه روز میرسه ،
و اگه اون روز رسید بدون که تو "تنهاپسری" بودی که من باهاش اینطوری حرف زدم . "تنها" اتفاق جدیدی بودی برام که هیچوقت قدیمی و تکراری نشد . تو "تنهاکسی" بودی که براش حدو مرزا رو از بین بردم ، "تنهاکسی" که هیچ جا بهش نگفتم داری تند میری ، "تنهاکسی" که از حرفاش خسته نمیشدم ، "تنهاکسی" که موقع حرف زدم باهاش ته دلم نگفتم کاش زودتر بره . تو "تنها کسی" بودی که تو زندگیم باهاش موقع حرف زدن آروم شدمو وقتی اینو فهمید ولم نکرد ، "تنهاکسی" که با اینکه نبود ، بودنِشو زنده نگه داشتم .
و اینم بدون که من هیچوقت از بودن با تو به عنوان یه دوست پشیمون نشدم و قرار نیست باشم )
شاید باورش برات سخت باشه که تو اینقدر برام مهم بودی و ازت پنهون کردم ؛
شایدم برات اهمیت نداشته باشه ،
و اگه من دوباره برم ، ولی اینبار برای همیشه ، تو قراره بهم تکس ندیو فکر کنی آفلاینمو تورو یادم رفته ¿
.
.
.
.
اولین بار که بهت تکس دادم میخواستم با تو به یه نفر دیگه بیشتر نزدیک شم ؛ من چه میدونستم اونو ول میکنم که به تو نزدیک تر شم .
جاهایی که نیازم داشتی و اسسمو صدا زدیو من نبودم و امیدتو از من گرفتی رو خوب یادمه...
بابت اون روزا یه " ببخشید " تکراری بهت بدهکارم /
ببخشید ؛:
ولی اگه اون روز امروز باشه چی ؟
( یه بار دیگه اول متنو چک کن آقای ماهی )
دلم برات تنگ میشه بچه
بای بای ^ - ^
[ یه ببخشید دیگه بخاطر اینکه خودخواهم بهت میگم ، ببخشید ، ]
۱۲.۶k
۰۷ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.