۲۷ شهریور سالروز درگذشت استاد شهریار
🍀🌹 به مناسبتِ بزرگداشتِ زنده یاد استاد محمدحسین بهجت تبریزی ( شهریار )
رفتی از دیده ولی ... جانی وُ جانانی هنوز ،
در میان اهل دل در صدر و عنوانی هنوز ،
نیست ممکن چون تویی آید دگر بر روزگار ،
شهریار غزلی ، مولا وُ سلطانی هنوز ،
دست بوسان غزل دست تو را میبوسند ،
خوشتر از صدها نگاری اینی وُ آنی هنوز ،
گوهر نابی چو حافظ همچو مولانای عشق ،
سعدی تبریز مایی لطف یزدانی هنوز ،
عاشقانت را تماشا کُن که چون اُفتاده اند ؟
تشنگان غزلند شعری و دیوانی هنوز ،
صد قلم عاجز ز وصفت صد هزاران مات تو ،
شهریار شهریاران شاه وسلطانی هنوز ،
میخروشد بحر میخواند غزل با نام تو ،
شهریارا .. . شهریارا موج و طوفانی هنوز ،
عشق اگر بر خویش بالد جز تَوَهّم بیش نیست ،
تاجدار عشقی وُ ... شمع فروزانی هنوز ،
دیده از خاک درت جوید هزاران الطفات ،
شاعر حیدر بابا ... لعل درخشانی هنوز ،
آفتاب از هوس شعر تو از شرق آید ،
اختر هفت آسمانی ماه تابانی هنوز ،
چون عزیز مصر هستی صورتت مطبوع جان ،
صد زلیخا عاشقت ... یوسفِ کنعانی هنوز ،
عرصه ی آفاق عالم جلوه ای از نام توست ،
افتخار شهر تبریزی وُ ... ایرانی هنوز ،
شهریارا مددی قطره به بحر آمده است ،
رنگ میبازم ز نامت مرد میدانی هنوز ،
راحِمم گر سخنی است همه از ذکر توست ،
ورنه ما را چه سخن ؟ شاعر دورانی هنوز .
رفتی از دیده ولی ... جانی وُ جانانی هنوز ،
در میان اهل دل در صدر و عنوانی هنوز ،
نیست ممکن چون تویی آید دگر بر روزگار ،
شهریار غزلی ، مولا وُ سلطانی هنوز ،
دست بوسان غزل دست تو را میبوسند ،
خوشتر از صدها نگاری اینی وُ آنی هنوز ،
گوهر نابی چو حافظ همچو مولانای عشق ،
سعدی تبریز مایی لطف یزدانی هنوز ،
عاشقانت را تماشا کُن که چون اُفتاده اند ؟
تشنگان غزلند شعری و دیوانی هنوز ،
صد قلم عاجز ز وصفت صد هزاران مات تو ،
شهریار شهریاران شاه وسلطانی هنوز ،
میخروشد بحر میخواند غزل با نام تو ،
شهریارا .. . شهریارا موج و طوفانی هنوز ،
عشق اگر بر خویش بالد جز تَوَهّم بیش نیست ،
تاجدار عشقی وُ ... شمع فروزانی هنوز ،
دیده از خاک درت جوید هزاران الطفات ،
شاعر حیدر بابا ... لعل درخشانی هنوز ،
آفتاب از هوس شعر تو از شرق آید ،
اختر هفت آسمانی ماه تابانی هنوز ،
چون عزیز مصر هستی صورتت مطبوع جان ،
صد زلیخا عاشقت ... یوسفِ کنعانی هنوز ،
عرصه ی آفاق عالم جلوه ای از نام توست ،
افتخار شهر تبریزی وُ ... ایرانی هنوز ،
شهریارا مددی قطره به بحر آمده است ،
رنگ میبازم ز نامت مرد میدانی هنوز ،
راحِمم گر سخنی است همه از ذکر توست ،
ورنه ما را چه سخن ؟ شاعر دورانی هنوز .
۱۲.۸k
۲۷ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.