عمه بیا گم شده پیدا شده
عمه بیا گم شده پیدا شده
کنج خرابه شب یلدا شده
عمّه بیا بین که پدر آمده
موسم نالهها به سر آمده
رأس پدر در دلِ یک طشتِ زَر
گمشدۀ من زِ سفر آمده
عمه من همراه پدر می روم
خسته به دنیایی دگر میروم
گرچه صغیرم ولی از این جهان
مثلِ بزرگان به سفر میروم
پدر فدای سر نورانیت
سنگِ جفا که زد به پیشانیت
بس که دویدم عقب قافله
پای من از ره شده پُر آبله
***
کنج خرابه شب یلدا شده
عمّه بیا بین که پدر آمده
موسم نالهها به سر آمده
رأس پدر در دلِ یک طشتِ زَر
گمشدۀ من زِ سفر آمده
عمه من همراه پدر می روم
خسته به دنیایی دگر میروم
گرچه صغیرم ولی از این جهان
مثلِ بزرگان به سفر میروم
پدر فدای سر نورانیت
سنگِ جفا که زد به پیشانیت
بس که دویدم عقب قافله
پای من از ره شده پُر آبله
***
۲۰.۳k
۱۹ تیر ۱۴۰۳