𝓗𝓸𝓶𝓸𝓼𝓮𝔁𝓾𝓪𝓵𝓲𝓽𝔂 𝓲𝓼 𝓷𝓸𝓽 𝓪 𝓬𝓻𝓲𝓶𝓮
دخترک داشت به خودش میپیچید
ن. ج. ت ( نامجون و تهیونگ و جین) سریع اومدن تو اتاق
∆خوناشامهههه (با تعجب)
از دهن دخترک چند قطره خون برون میزد
∆ چیکار کنیم؟ ( به جین نگاه کرد)
`چرا به من نگا میکنی؟
∆ تو تنها خوناشام اینجایی
` آخه اول باشد بفهمیم از چه نوعه
%الان چیکار کنیم؟؟؟
خونی که از دهن دخترک میریخت بیرون داشت سیاه میشد با این اتفاق جین به سمت یونگی دویید دست یونگی رو گرفت با چاقویی که تو دستش بود داشت دست یونگی رو زخم میکرد
نامجون که تا الان ساکت بود گفت : هیونگ چیکار میکنی
جین بدون توجه به صدای اطراف دست یونگی رو زخم کرد خونی که از دست یونگی بیرون ریخته بود ( درست نوشتم بیرون ریخته بود؟) رو تو دهن جه هی ریخت جه هی آروم شده بود
∆ الان چیشد؟
` جه هی الاهس
%∆~ 🤐😶
% از چه نوعش؟
( ببینید بچه ها الاهه ها چن نوع دارن
بعضیا خیلی قوی تر از بقین به اونا میگن B به آدیا هم میگن E )
`فک کنم....
_بامداد قلعه ی جونگ این بزرگ_
9:30
دوباره احضارش کرده بودند خدا میدونست دوباره چه مشکلی براشون پیش اومده امکان اینکه در مورد جه هی و بقیه باشه خیلی زیاد بود برا ی همین باید نرمال رفتار میکرد
~سلام پدر ( تعظیم کرد)
@ نام مین میخواد ازدواج کنه و ازت میخوام تدارکات رو انجام بدی
حتی جواب سلامش رو هم نداده بود
~ حتما خیلی آدما خاصی بوده که پدر اجازه ی این وصلت رو دادن
@ آره خب اون دختر چانگ چه هست
~واقعا ؟ اسم این دختر چیه؟
@ فک کنم ج.....
+سرورم دختره فرار کرده
موقع برگشت نامجون فکرش درگیر بود اسم دختره چی میتونست باشه؟
ن. ج. ت ( نامجون و تهیونگ و جین) سریع اومدن تو اتاق
∆خوناشامهههه (با تعجب)
از دهن دخترک چند قطره خون برون میزد
∆ چیکار کنیم؟ ( به جین نگاه کرد)
`چرا به من نگا میکنی؟
∆ تو تنها خوناشام اینجایی
` آخه اول باشد بفهمیم از چه نوعه
%الان چیکار کنیم؟؟؟
خونی که از دهن دخترک میریخت بیرون داشت سیاه میشد با این اتفاق جین به سمت یونگی دویید دست یونگی رو گرفت با چاقویی که تو دستش بود داشت دست یونگی رو زخم میکرد
نامجون که تا الان ساکت بود گفت : هیونگ چیکار میکنی
جین بدون توجه به صدای اطراف دست یونگی رو زخم کرد خونی که از دست یونگی بیرون ریخته بود ( درست نوشتم بیرون ریخته بود؟) رو تو دهن جه هی ریخت جه هی آروم شده بود
∆ الان چیشد؟
` جه هی الاهس
%∆~ 🤐😶
% از چه نوعش؟
( ببینید بچه ها الاهه ها چن نوع دارن
بعضیا خیلی قوی تر از بقین به اونا میگن B به آدیا هم میگن E )
`فک کنم....
_بامداد قلعه ی جونگ این بزرگ_
9:30
دوباره احضارش کرده بودند خدا میدونست دوباره چه مشکلی براشون پیش اومده امکان اینکه در مورد جه هی و بقیه باشه خیلی زیاد بود برا ی همین باید نرمال رفتار میکرد
~سلام پدر ( تعظیم کرد)
@ نام مین میخواد ازدواج کنه و ازت میخوام تدارکات رو انجام بدی
حتی جواب سلامش رو هم نداده بود
~ حتما خیلی آدما خاصی بوده که پدر اجازه ی این وصلت رو دادن
@ آره خب اون دختر چانگ چه هست
~واقعا ؟ اسم این دختر چیه؟
@ فک کنم ج.....
+سرورم دختره فرار کرده
موقع برگشت نامجون فکرش درگیر بود اسم دختره چی میتونست باشه؟
۴۹.۸k
۰۵ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.