من او را دوست دارم حتی بدون حضورش....
من او را دوست دارم حتی بدون حضورش....
حتی بدون حضور فیزیکی اش....
حتی بدون ذره ای نیم نگاه .....
اینقدر او را دوست خواهم داشت که در اوغرق شوم .....
من او را در قلبم پنهان میکنم و اینقدر دوستش خواهم داشتتت که در اخر در روح و خودش حل شوم ......
من او را نه بخاطر پولش.. نه بخاطر جسمش.... نه بخاطر معروفیتش دوست ندارم
بلکه برای ان قلب مهربانش ،برای روح پاکش دوست دارم
اشکالی ندارد نمیخواهم دوستم داشته باشه، نمیخواهم مال من باشد اما من دوستش خواهم داشت
من او را حتی از دور و با چهره نامعلوم هم دوست دارم ....
دستانش،قدش،لبخندش،مهربان بودنش،چشمانش که از همه زیبا تر است را دوست دارمم .....
او طعم توت فرنگی میده که در وسط زمستان هوسش میکنم....
او طعم شکلات های تلخ را که تلخ و شیرین است میدهد
حتی بدون حضور فیزیکی اش....
حتی بدون ذره ای نیم نگاه .....
اینقدر او را دوست خواهم داشت که در اوغرق شوم .....
من او را در قلبم پنهان میکنم و اینقدر دوستش خواهم داشتتت که در اخر در روح و خودش حل شوم ......
من او را نه بخاطر پولش.. نه بخاطر جسمش.... نه بخاطر معروفیتش دوست ندارم
بلکه برای ان قلب مهربانش ،برای روح پاکش دوست دارم
اشکالی ندارد نمیخواهم دوستم داشته باشه، نمیخواهم مال من باشد اما من دوستش خواهم داشت
من او را حتی از دور و با چهره نامعلوم هم دوست دارم ....
دستانش،قدش،لبخندش،مهربان بودنش،چشمانش که از همه زیبا تر است را دوست دارمم .....
او طعم توت فرنگی میده که در وسط زمستان هوسش میکنم....
او طعم شکلات های تلخ را که تلخ و شیرین است میدهد
۶.۰k
۰۲ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.