و منی که واسش گردنبند خریدم

اونم پارش کرد تموم حلقه هاش رو خورد کرد ساعتی که واسش گرفتمو شکست
و همرو باهم انداخت توی چاه
اون فقط یک انگشتر برام خرید و من راضی بودم من خیلی دوسش داشتم
من هنوز انگشترشو نگه داشتم ولی اون هیچی از من نگه نداشت
من یک دونه از اون صدف ها که صدا میده واسش گرفتم اون رو هم با سنگ خورد کرد
همرو جلوی شم خودم خراب کرد
من هرشب با گریه خوابم میبره کلی خاطره ازش دارم
من وقتی به خاطرا خوبمونپفکر میکنم خندم میگیره و با خنده گریه میکنم
جلوی دوستاش جلوی دوستام بهش گفتم چرا بامن این کارو. کردی جلوش داشتم گریه میکردم
جلوی همه ی دوستاش جلوی همه ی دوستام اما اون...
دوستام منو گرفته بودن که گریه نکنم ولی من هروقت از کنارش رد میشم بغض میکنم
و وقتی جلوی دوستاش و دوستام با گریه گفتم چرا اینکارو کردی با ارامش و با خنده گفت
دوست نداشتم
باشه تو منو دوست نداری قبوله ولی من از ته دلم دوست دارم
امیدوارم پیش عشق جدیدت خوش باشی و این بلا روهم سر اون نیاری