Willow
پارت 1فیک درخت بید
اات ویو امروز صبح از خواب که بلند شدم یه کش و قوسی به بدنم دادم و رفتم سرویس بهداشتی کارای لازم رو کردم نشستم و جلوی اینه موهامو شونه زدم لباسمو عوض کردم و رفتم تو اشپزخونه تا یه صبحونه خوب برای خودم و ملورین درست کنم
صبحانه رو درست کردم و رفتم دم در اتاق ملورین و در زدم گفت بیا تو
ات. سلام سلام تنبل خانوممم صبحتون بخیر
م.ل. سلام و عیلک داوش گلم بیدار بودم بخدا
ات. باشه منم باور کردم تو خوبی
م.ل، برو ببینم پروخانم برو تا نکشتم
ات. فراررررررررر .
مل. وایسا اومدم
خلاصه با ملورین یکم دویدیم و بعدش رفتیم سمت میز صبحانه رو خوردیم باهم میز رو جمع کردیم که ملورین گفت میره شرکت خودش منم گفتم باشه
م.ل. پس ات من میرم شرکت چیزی خواستی بزنگ
ات. باش قربونت برم برو خدافض .
م.ل حاضر شدم با ات خدافضی کردم و رفتم (عکسشو میزارم )
اات ویو امروز صبح از خواب که بلند شدم یه کش و قوسی به بدنم دادم و رفتم سرویس بهداشتی کارای لازم رو کردم نشستم و جلوی اینه موهامو شونه زدم لباسمو عوض کردم و رفتم تو اشپزخونه تا یه صبحونه خوب برای خودم و ملورین درست کنم
صبحانه رو درست کردم و رفتم دم در اتاق ملورین و در زدم گفت بیا تو
ات. سلام سلام تنبل خانوممم صبحتون بخیر
م.ل. سلام و عیلک داوش گلم بیدار بودم بخدا
ات. باشه منم باور کردم تو خوبی
م.ل، برو ببینم پروخانم برو تا نکشتم
ات. فراررررررررر .
مل. وایسا اومدم
خلاصه با ملورین یکم دویدیم و بعدش رفتیم سمت میز صبحانه رو خوردیم باهم میز رو جمع کردیم که ملورین گفت میره شرکت خودش منم گفتم باشه
م.ل. پس ات من میرم شرکت چیزی خواستی بزنگ
ات. باش قربونت برم برو خدافض .
م.ل حاضر شدم با ات خدافضی کردم و رفتم (عکسشو میزارم )
۱۸.۰k
۱۴ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.