🔻جنگ، شهادت، تاریخِ فردا
🔻جنگ، شهادت، تاریخِ فردا
■▪︎[ یکم ]▪︎ تلخ است اما بهناچار باید گفت که ما هزینۀ گزاف تعلل و تأخیر و مماشات خویش را میپردازیم. تأمّل کنیم که چه کردهایم که سگِ هارِ نجسِ منطقه، اینچنین «جسارت» یافته است. میدانیم او دچار استیصال و سرگشتگی است و به جنون مبتلا شده است، اما واکنش حاد و سخت و بیدرنگ ما میتوانست او را بر سرِ عقل آورد و وادار به احتیاط و انفعال و عقبنشینی کند.
●▪︎دشمنی که خباثت جزو ذاتش است، از هیچ جنایتی فروگذار نمیکند؛ مگر اینکه ما برای او، «خط قرمز» تعریف کنیم، و نهفقط تعریف، بلکه در عمل نشان بدهیم که اگر پا فراتر بگذارد، اساس موجودیّتش به خطر خواهد افتاد.
●▪︎ اگر تعریف خط قرمز در زبان با اهمال و سستی در عمل توأم شود، قافیه را خواهیم باخت و چرخۀ پیشرویِ دشمن به راه خواهد افتاد. منطقِ مواجهه، منطقِ «اگر یکی بزند، ده تا میخورد است»، نه پاسخهای خفیف و دیرهنگام. اگر او دیوانه است، ما نیز غیوریم.
●▪︎ اینک زمانۀ غیرت و تعصّب و حماسه و حرارت است؛ باید برآشفت و شورید و خروشید. باید با صهیونیستکُشی، جوی خون به راه انداخت و غاصبان را از قلب عالَم اسلامی راند و بیتالمقدس را با جنگ مقدس، رها ساخت.
■[ دوّم ]▪︎ سیّد مقاومت، ناموس مقاومت بود. او ذخیرهای بود در قامت یک اسطوره. مقاومت در وجودش، متجلّی و عیان بود. عصارۀ مبارزه بود و ایستاده در خط مقدّم نبرد با صهیونیسم. رژیم صهیونیستی، یک اسطورۀ تاریخی را از ما گرفت و زخمی عمیق بر جانمان نشاند.
●▪︎شهادت او، پایان مقاومت نیست، اما بهقطع، درنوردیدن بزرگترین خط قرمزِ مقاومت است. صهیونیستها، بزرگترین کاری که در توان داشتند را به انجام رساندند و زینپس، هیچ اتفاقی ما را به این شدّت، محزون و غضبناک نخواهد کرد.
●▪︎این نقطۀ اوج خصومتِ صهیونیستها بود و اینک، هنگامۀ واکنش ما فرا رسیده است. با صهیونیستها چه کنیم که تاوان خونِ سیّد مقاومت باشد؟!
■▪︎[ سوّم ]▪︎ لیبرالهای داخلی برای اینکه زمینۀ اجتماعی را برای بیواکنشی ایران فراهم کنند، تعبیر «تلۀ جنگ» را تدارک دیدهاند و به جامعه القا میکنند که تغافل و سکوت، بهتر از غلتیدن در معرکۀ جنگ است.
●▪︎ اینان بیش از آنکه با مردم سخن بگویند، گرای تهاجمِ بیشتر به دشمن میدهند که پیشتر بیاید و از احتمال واکنشِ متقابل، خیالش آسوده باشد.
●▪︎ این امر، خیانت آشکار و مساعدت به دشمن است. هیچگاه هراس و خوف ما از جنگ، پایانبخش زنجیرۀ رویدادها نیست، بلکه به طرف مقابل، جسارت و شجاعتِ تعدّی میبخشد و او را ترغیب میکند،
《 ادامه در کامنت بعدی 》
■▪︎[ یکم ]▪︎ تلخ است اما بهناچار باید گفت که ما هزینۀ گزاف تعلل و تأخیر و مماشات خویش را میپردازیم. تأمّل کنیم که چه کردهایم که سگِ هارِ نجسِ منطقه، اینچنین «جسارت» یافته است. میدانیم او دچار استیصال و سرگشتگی است و به جنون مبتلا شده است، اما واکنش حاد و سخت و بیدرنگ ما میتوانست او را بر سرِ عقل آورد و وادار به احتیاط و انفعال و عقبنشینی کند.
●▪︎دشمنی که خباثت جزو ذاتش است، از هیچ جنایتی فروگذار نمیکند؛ مگر اینکه ما برای او، «خط قرمز» تعریف کنیم، و نهفقط تعریف، بلکه در عمل نشان بدهیم که اگر پا فراتر بگذارد، اساس موجودیّتش به خطر خواهد افتاد.
●▪︎ اگر تعریف خط قرمز در زبان با اهمال و سستی در عمل توأم شود، قافیه را خواهیم باخت و چرخۀ پیشرویِ دشمن به راه خواهد افتاد. منطقِ مواجهه، منطقِ «اگر یکی بزند، ده تا میخورد است»، نه پاسخهای خفیف و دیرهنگام. اگر او دیوانه است، ما نیز غیوریم.
●▪︎ اینک زمانۀ غیرت و تعصّب و حماسه و حرارت است؛ باید برآشفت و شورید و خروشید. باید با صهیونیستکُشی، جوی خون به راه انداخت و غاصبان را از قلب عالَم اسلامی راند و بیتالمقدس را با جنگ مقدس، رها ساخت.
■[ دوّم ]▪︎ سیّد مقاومت، ناموس مقاومت بود. او ذخیرهای بود در قامت یک اسطوره. مقاومت در وجودش، متجلّی و عیان بود. عصارۀ مبارزه بود و ایستاده در خط مقدّم نبرد با صهیونیسم. رژیم صهیونیستی، یک اسطورۀ تاریخی را از ما گرفت و زخمی عمیق بر جانمان نشاند.
●▪︎شهادت او، پایان مقاومت نیست، اما بهقطع، درنوردیدن بزرگترین خط قرمزِ مقاومت است. صهیونیستها، بزرگترین کاری که در توان داشتند را به انجام رساندند و زینپس، هیچ اتفاقی ما را به این شدّت، محزون و غضبناک نخواهد کرد.
●▪︎این نقطۀ اوج خصومتِ صهیونیستها بود و اینک، هنگامۀ واکنش ما فرا رسیده است. با صهیونیستها چه کنیم که تاوان خونِ سیّد مقاومت باشد؟!
■▪︎[ سوّم ]▪︎ لیبرالهای داخلی برای اینکه زمینۀ اجتماعی را برای بیواکنشی ایران فراهم کنند، تعبیر «تلۀ جنگ» را تدارک دیدهاند و به جامعه القا میکنند که تغافل و سکوت، بهتر از غلتیدن در معرکۀ جنگ است.
●▪︎ اینان بیش از آنکه با مردم سخن بگویند، گرای تهاجمِ بیشتر به دشمن میدهند که پیشتر بیاید و از احتمال واکنشِ متقابل، خیالش آسوده باشد.
●▪︎ این امر، خیانت آشکار و مساعدت به دشمن است. هیچگاه هراس و خوف ما از جنگ، پایانبخش زنجیرۀ رویدادها نیست، بلکه به طرف مقابل، جسارت و شجاعتِ تعدّی میبخشد و او را ترغیب میکند،
《 ادامه در کامنت بعدی 》
۱.۱k
۰۸ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.