هوای گریه , رهارها دل
نه بسته ام به کس دل نه بسته کس به من دل چو تخته پاره بر موج رها رها رها من
ز من هر آن که او دور چو دل به سینه نزدیک به من هر آنکه نزدیک از او جدا جدا من
نه چشم دل به سویی نه باده در سبویی که تر کنم گلویی به یاد آشنا من
نه چشم دل به سویی نه باده در سبویی که تر کنم گلویی به یاد آشنا من
به یاد آشنا من ...
ز من هر آن که او دور چو دل به سینه نزدیک به من هر آنکه نزدیک از او جدا جدا من
نه چشم دل به سویی نه باده در سبویی که تر کنم گلویی به یاد آشنا من
نه چشم دل به سویی نه باده در سبویی که تر کنم گلویی به یاد آشنا من
به یاد آشنا من ...
۱.۳k
۱۲ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.