من هی اومدم بگم چرا دیگه خوب نیستم ولی نمیشد ...
من هی اومدم بگم چرا دیگه خوب نیستم ولی نمیشد ...
میشدا ، اما کلمات غیبشون میزد
انگار میرفتن پشت دندونام قایم میشدن ، بعدش یه مشت کلمه چرتو پرت از دهنم میومد بیرون
یه وقتا اونقدر پر حرف بودم که همهی کلمه ها باهم میومدن بیرون ، هیچکدومشون نظم نداشت ، از یه کلمه به یه کلمه دیگه میپریدم
بعدش تصمیم گرفتم دیگه حرف نزنم ، حرف نزدم ، نزدم ، نزدم ، که حالا کلمه ها خیلی مبهم تو مغزمن ، حالا دیگه یادم نمیاد چرا حالم بده ، یادم نمیاد که چی حالمو بد کرد ، یادم نمیاد که چی میخواستم راجب حال بدم بگم ، من فقط میدونم حالم بده ، بدون هیچ دلیل و حرفی
-sen-
میشدا ، اما کلمات غیبشون میزد
انگار میرفتن پشت دندونام قایم میشدن ، بعدش یه مشت کلمه چرتو پرت از دهنم میومد بیرون
یه وقتا اونقدر پر حرف بودم که همهی کلمه ها باهم میومدن بیرون ، هیچکدومشون نظم نداشت ، از یه کلمه به یه کلمه دیگه میپریدم
بعدش تصمیم گرفتم دیگه حرف نزنم ، حرف نزدم ، نزدم ، نزدم ، که حالا کلمه ها خیلی مبهم تو مغزمن ، حالا دیگه یادم نمیاد چرا حالم بده ، یادم نمیاد که چی حالمو بد کرد ، یادم نمیاد که چی میخواستم راجب حال بدم بگم ، من فقط میدونم حالم بده ، بدون هیچ دلیل و حرفی
-sen-
۱۳.۸k
۱۱ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.