یادت میاد اون روزایه غیرتی میشدم بالات
یادت میاد اون روزایه غیرتی میشدم بالات
وقتی می دیدم غریبه چش بریده توی چشات
چه ساده بودم ای خدا که خون میکردم مه برات
جوانیمه آتیش زدی کاشکی نمینشتم به پات
کاشکی نمینشتم به پات
خانه خرابم کردی و آبرومه بردی تو محل
برو دیه ولم بکو خودته گرفتی بغل
وقتی می دیدم غریبه چش بریده توی چشات
چه ساده بودم ای خدا که خون میکردم مه برات
جوانیمه آتیش زدی کاشکی نمینشتم به پات
کاشکی نمینشتم به پات
خانه خرابم کردی و آبرومه بردی تو محل
برو دیه ولم بکو خودته گرفتی بغل
۲.۷k
۰۸ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.