وقتی عاشق هستی ولی او نمی خواهد دیگر پیش تو باشد شاید یکی
وقتی عاشق هستی ولی او نمی خواهد دیگر پیش تو باشد شاید یکی از بد ترین لحضه ها و روز های زندگی تو است با اینکه هر شب هر روز به او فکر می کنی با یک کلمه یا حرف یا یک آهنگ به یاد او می فتی ولی او را دیگر پیش خود نداری انگار با روح او در حال زندگی هستی یکهو بعد مدته طولانی که او را می بینی درست زمانی که فکر می کنی کم کم از خاطرت دارد می رود کمتر بهش فکر می کنی و یک جوری به زندگی ادامه می دهی یک هو جولوی راهت می آید و می فهمی تو اورا فراموش نکردی فقدر یک خاک سنگین روی خاطراتون نشسته بوده که با دوباره قدم های او خاک ها کنار رفتن 🖤
۱۹۹
۰۴ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.