فیک زخم پارت چهارم
یه ساعت به یه جا خیره شده بود و به چیزایی که تو گذشتش اتفاق افتاده بود فکر میکرد...
از دور صدای پاهای یکیو شنید...
یه مرد خوشتیپ و سرد !...
وقتی از اونجا رد شد یه حس غریبی بش دست داد واقعا آدم عجیبی بود!...
همینکه جئون میخواست سرشو برگردونه!...
اون مرده پشت سر اون وایستاده بود!...
از شدت ترس پاهاش میلرزید و نمیتونست حرف بزنه...
_خوب هستی پسر جان؟
جوابی بهش نداد
_خب مشکلی نیست شاید نخوای حرف بزنی، از سر و وضعت معلومه حال چندان خوبی نداری!...
میتونم بپرسم چه اتفاقی افتاده؟
چرا صورتتو پوشوندی ، درس حسابی نگا کن بهم...
-چقد پرحرفی! بیا اینم صورت من!، الان راحتی؟
کیم وقتی چهره اون پسره رو دید متوجه شد که نوه همون پیرمردس که تو عکس نشونش داده بود..
_خوشبختم.... میتونم بت کمک کنم؟
-فک نکنم
_میشه همه چیو تعریف کنی؟
- این همه اصرار داری باشه میگم...
پسر ساده لوح شروع کرد به تعریف داستان زندگیش...
وقتی کیم مطمئن شد همون پسرس از خوشحالی بال و پر در آورد...
_ یعنی الان تو هیچ سرپناهی نداری؟
- نه متاسفانه...
_ خب میتونم تو رو به سرپرستی بگیرم!..
- فک نکنم اونقدر احمق باشم که به یه آدمی که حتی دو ساعت نشده باهاش آشنا ام ، زندگی کنم... درست نیست؟
_ درسته، ولی خب میتونم ازت محافظت کنم...
از دور صدای پاهای یکیو شنید...
یه مرد خوشتیپ و سرد !...
وقتی از اونجا رد شد یه حس غریبی بش دست داد واقعا آدم عجیبی بود!...
همینکه جئون میخواست سرشو برگردونه!...
اون مرده پشت سر اون وایستاده بود!...
از شدت ترس پاهاش میلرزید و نمیتونست حرف بزنه...
_خوب هستی پسر جان؟
جوابی بهش نداد
_خب مشکلی نیست شاید نخوای حرف بزنی، از سر و وضعت معلومه حال چندان خوبی نداری!...
میتونم بپرسم چه اتفاقی افتاده؟
چرا صورتتو پوشوندی ، درس حسابی نگا کن بهم...
-چقد پرحرفی! بیا اینم صورت من!، الان راحتی؟
کیم وقتی چهره اون پسره رو دید متوجه شد که نوه همون پیرمردس که تو عکس نشونش داده بود..
_خوشبختم.... میتونم بت کمک کنم؟
-فک نکنم
_میشه همه چیو تعریف کنی؟
- این همه اصرار داری باشه میگم...
پسر ساده لوح شروع کرد به تعریف داستان زندگیش...
وقتی کیم مطمئن شد همون پسرس از خوشحالی بال و پر در آورد...
_ یعنی الان تو هیچ سرپناهی نداری؟
- نه متاسفانه...
_ خب میتونم تو رو به سرپرستی بگیرم!..
- فک نکنم اونقدر احمق باشم که به یه آدمی که حتی دو ساعت نشده باهاش آشنا ام ، زندگی کنم... درست نیست؟
_ درسته، ولی خب میتونم ازت محافظت کنم...
۸۴۰
۱۷ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.