ما برگشتیم دوستان من هانام اوک عسل بود داشت باهاتون حرف م
ما برگشتیم دوستان من هانام اوک عسل بود داشت باهاتون حرف میزد من پنجشنبه بیمارستان بودم
اونم زیر سروم
و بگم هم باران میدونه
هم خود عسل ولی هیچی به شما نگفتن من بهشون گفتم بگن ولی نگفتن
اونم زیر سروم
و بگم هم باران میدونه
هم خود عسل ولی هیچی به شما نگفتن من بهشون گفتم بگن ولی نگفتن
۷۷۷
۰۵ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.