جیمین: ممنون...
جیمین: ممنون...
جنی و لیسا همین که غذا رو آوردن حمله ور شدن سمت غذا جیمین و دایونم ی نگاه بهشون انداخت... و شروع کردن به غذا خوردن..
جنی: از اونم بهم بدید..
لیسا: نخیر همش مال منه..
جنی: بده ببینم.. زودباش
لیسا: نمیدم*داد*
جنی:میدیی*داد*
جیمین با شتاب چاپسینگی که دستش بود رو به میز کوبید..
جیمین: خفه شید و غذاتونو کوفت کنید آبرو نذاشتین برامون همه نگامون میکن*داد*
20مین بعد /
جنی: خب بریم ؟!
جیمین: من که نمیرم حساب کنم!
دایون: من میرم..
دایون پاشد بره حساب کنه که جنی جیمین و لیسا براش بوس هوایی فرستادن...
دایون: هه کارت جیمینو آوردم*زیرلب*
خب گوشیم افتاده بود دست رفیقام این دوتا پارت رو پاک کرده بودن...
حمایت کنید دوستون دارم... راستی اسمات بنویسم؟!🫂🥺
جنی و لیسا همین که غذا رو آوردن حمله ور شدن سمت غذا جیمین و دایونم ی نگاه بهشون انداخت... و شروع کردن به غذا خوردن..
جنی: از اونم بهم بدید..
لیسا: نخیر همش مال منه..
جنی: بده ببینم.. زودباش
لیسا: نمیدم*داد*
جنی:میدیی*داد*
جیمین با شتاب چاپسینگی که دستش بود رو به میز کوبید..
جیمین: خفه شید و غذاتونو کوفت کنید آبرو نذاشتین برامون همه نگامون میکن*داد*
20مین بعد /
جنی: خب بریم ؟!
جیمین: من که نمیرم حساب کنم!
دایون: من میرم..
دایون پاشد بره حساب کنه که جنی جیمین و لیسا براش بوس هوایی فرستادن...
دایون: هه کارت جیمینو آوردم*زیرلب*
خب گوشیم افتاده بود دست رفیقام این دوتا پارت رو پاک کرده بودن...
حمایت کنید دوستون دارم... راستی اسمات بنویسم؟!🫂🥺
۵.۹k
۰۱ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.