My Bad Baby My Manste

My Bad Baby_My Manste
Part11
بیبی بد من_هیولای من
پارت۱۱
آهنگ تموم شد اصلحه گرفت روم و.....
(فلش بک به یه روز قبل)
(ویو ته)
خیلی عاشقش بودم دیگه نتونستم طاقت بیارم زنگ زدم به جیمین گفتم:سلام هیونگ خوبی گفت:ممنون تو خوبی گفتم:اره ممنون گفت:چی میخوای گفتم:تو که میدونی من ربکا رو دوست دارم یه مهمونی بگیر تظاهر کن مال بهترین مافیا های دنیاس بهترین مافیاها از تمام دنیا رو دعوت کن اسمشونم اول دعوت نامه بنویس برای خودم هم دعوت نامه بفرست تا فکر کنه یکی دیگه میزبانه گفت:اوکیییی چه نقشه ای شود
پوکر فیس شدم گفتم:باشه دیگه قطع میکنم گفت:باشه بای
بوق بوق بوق
(فلش بک به رسیدن دعوت نامه)
رفتم تو اتاق از خوشحالی پریدم هوا وای بلاخره به عشق زندگیم میرسم
(پایان فلش بک)
(ویو ربکا)
اصلحه رو گرفت روم و ماشه رو کشید اما بجای تیر یه حلقه آروم آروم در آومد گفت:حاضری تا ابد مال من باشی و اجازه میدی عاشقت باشم(هر چند خواهرم اجازه ندی ته دست بردار نیست)
تو شوک بودم ته حلقه رو کرد تو دستم(اقا در حدی دست بردار نیست که منتظر جواب نموند) گفتم:ب.. بلهه پریدم بغلش تو هوا چرخوندم ازم جدا شد و کمرمو گرفت کشید سمت خودش و شروع کرد به بوسیدن تمام سالن رفته بود رو هوا همه دست جیغ و سوت میزدن گریم گرفت ته بغلم کرد نگاه یکی رو احساس کردم اون....
.
نظررررر
لطفا زیادمون کنید🐰🥺