آنگاه..من فقط چشمانت را دیده بودم.....از آن نگاه اول....ق
آنگاه..من فقط چشمانت را دیده بودم.....از آن نگاه اول....قلبم...جسمم...لرزید.....
برای دیدن چشمانت خماری کشیدم..خماری ماننده معتادی که مواد ندارد
آری....چشمانت مواد من است؛
زولف هایت...زولف هایت ماننده دریای بی کران است"
لبخندت...من صد ها بار برای لبخندت جان میدهم شیرین ِ من؛
من تورا میپرستم ....من تورا عبادت میکنم...من تورا سجده میکنم!
چال گونه هایت من را درون خودشان غرق مینومایند
تو ماننده شعری با مثرع های عاشقانه که یک عاشق دل باخته نوشته است برای من هستی
هیچوقت از دوست داشتنت دست برنمیدارم عزیز کرده ی من؛
برای دیدن چشمانت خماری کشیدم..خماری ماننده معتادی که مواد ندارد
آری....چشمانت مواد من است؛
زولف هایت...زولف هایت ماننده دریای بی کران است"
لبخندت...من صد ها بار برای لبخندت جان میدهم شیرین ِ من؛
من تورا میپرستم ....من تورا عبادت میکنم...من تورا سجده میکنم!
چال گونه هایت من را درون خودشان غرق مینومایند
تو ماننده شعری با مثرع های عاشقانه که یک عاشق دل باخته نوشته است برای من هستی
هیچوقت از دوست داشتنت دست برنمیدارم عزیز کرده ی من؛
۹.۲k
۲۸ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.