رمان میراکلس واقعیت
#میراکلس_واقعیت
#پارت۳
مری:خوب تعریف کن از کجا میدونی؟
سنا:همون طور که گفتم من از یه دنیای دیگه اومدم و دنیای شما تو دنیای یه ما یه کارتونه *وبعد گوشیمو دراوردم و بهش نشون دادم*
مری:وای شدوماث همه ی معجزه گر هارو میگیره؟؟ بد بخت شدیم رفت یادم باشه که ادرین رو با فلیکس اشتباه نگیرم
سنا:خب این یه کارتونه ولی تو هواست رو جمع کن داشتم میگفتم ولی خوب من قسمت هایی که تبدیل میشدید رو نشون ندادم و اگرنه حویت اد چیزه یعنی کت نوار رو میفهمیدی
(در همان حال خونه ی ادرین)
ادی:پلگ خیلی عجیبه سنا از کجا میدون...
(یه دروازه باز شد)
...:جیغغغغغغغغغغغغغ
ادی:تو کی هستش
...:وای ادرین اگرست😍😍😍😍
ادی:*شروع شد😑*
...:اسم من مهیا هستش خواهرمو گم کردم رفتم تو اتاقش دیدم هم کامپیوترم روشنه هم یه دروازه بازه راستی نگران نباش من امضا نمیخوام میدونم که دوست نداری😁
ادی:😊
مهیا:خب راستی من اینجا چی کار میکنم؟؟
اوووو یادم نبود پلگکجاس؟؟
ادی:ت..تو. ا..از..ک..کجا پلگ رو میشناسی
مهیا:یه رازه
پلگ :سلام مهیا
مهیا: واییییییی تو چقد کیوتیی😍😍امضا ادرین و نخوام مال تو رو میخوام
پلگ:🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣
ادرین:😐😑
مهیا:ادرین میشه با حالت کت نواری من ببری شیرنی پزی دوپان چنگ؟؟
ادرین:باشع پس بریم، پلگ پنجه ها بیرون
کت:بریم مهیا
(رفتن)
مهی:یووووهوووووووو
کت:وقتی گذاشتمت کجا میمونی
مهی:میدونم بابات نمیزاره ولی خب نمیدونم کجا بمونم😔😔
بمانید در خماری
پارت بعد امار ۱۳
#پارت۳
مری:خوب تعریف کن از کجا میدونی؟
سنا:همون طور که گفتم من از یه دنیای دیگه اومدم و دنیای شما تو دنیای یه ما یه کارتونه *وبعد گوشیمو دراوردم و بهش نشون دادم*
مری:وای شدوماث همه ی معجزه گر هارو میگیره؟؟ بد بخت شدیم رفت یادم باشه که ادرین رو با فلیکس اشتباه نگیرم
سنا:خب این یه کارتونه ولی تو هواست رو جمع کن داشتم میگفتم ولی خوب من قسمت هایی که تبدیل میشدید رو نشون ندادم و اگرنه حویت اد چیزه یعنی کت نوار رو میفهمیدی
(در همان حال خونه ی ادرین)
ادی:پلگ خیلی عجیبه سنا از کجا میدون...
(یه دروازه باز شد)
...:جیغغغغغغغغغغغغغ
ادی:تو کی هستش
...:وای ادرین اگرست😍😍😍😍
ادی:*شروع شد😑*
...:اسم من مهیا هستش خواهرمو گم کردم رفتم تو اتاقش دیدم هم کامپیوترم روشنه هم یه دروازه بازه راستی نگران نباش من امضا نمیخوام میدونم که دوست نداری😁
ادی:😊
مهیا:خب راستی من اینجا چی کار میکنم؟؟
اوووو یادم نبود پلگکجاس؟؟
ادی:ت..تو. ا..از..ک..کجا پلگ رو میشناسی
مهیا:یه رازه
پلگ :سلام مهیا
مهیا: واییییییی تو چقد کیوتیی😍😍امضا ادرین و نخوام مال تو رو میخوام
پلگ:🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣
ادرین:😐😑
مهیا:ادرین میشه با حالت کت نواری من ببری شیرنی پزی دوپان چنگ؟؟
ادرین:باشع پس بریم، پلگ پنجه ها بیرون
کت:بریم مهیا
(رفتن)
مهی:یووووهوووووووو
کت:وقتی گذاشتمت کجا میمونی
مهی:میدونم بابات نمیزاره ولی خب نمیدونم کجا بمونم😔😔
بمانید در خماری
پارت بعد امار ۱۳
۹.۵k
۲۱ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.