شؤکؤفةي ؤیس ؤآنیا خآنم صحبت میکنن🐇🩷 :میخوام براتون داستان

شؤکؤفةي ؤیس ؤآنیا خآنم صحبت میکنن🐇🩷 :میخوام براتون داستان امروزمو توی مدرسه تعریف کنم😂💘
⊹₊ ˚‧︵‿₊୨୧₊‿︵‧ ˚ ₊⊹🌷⊹₊ ˚‧︵‿₊୨୧₊‿︵‧ ˚ ₊⊹🌷⊹₊ ˚‧︵
من حاضرم قسم بخورم که معلممون رو من کراش داره😂💕
چرا؟
چون که امروز به گفته�ی خیلی از بچه های کلاسمون حانم گروه هارو و عوض کرد ؛-؛
منم سر گروه بودم و نمیخواستم که عوض بشه گروهم🥲💌
و منو توی یه گروه خیلی ضعیفی انداخت🥹💔 < هم گروهی هام خیلی ضعیف بودن >
و از اونجایی که من نمیتونم تحمل کنم < یه دفعه�ی دیدین رفتم به جرم قطل زندان☺️ >
و دست خودمم نیس😸🪄
و سر این موضوع زدم زیر گریه😀 < یه ادم خیلییییییییی دل نازکیم حتی یکی سرم داد میزنه بقضم میترکه😂 >
و خانمون دید که من مثل بقض یاکریم شدم گفت چون درسا زد گریه دیگه اصلا گروه نداریچد و از فردا هرکی هرجا دلش خواست بشینه😎✨
کل بچه های کلاس یه دنیا مدیونمن😎😎😎😎😎😎😎😎😎😎
قودرت🥹🛐
و اره دیگه اینم ماجرای امروز من بود🤣
⊹₊ ˚‧︵‿₊୨୧₊‿︵‧ ˚ ₊⊹✨⊹₊ ˚‧︵‿₊୨୧₊‿︵‧ ˚ ₊⊹🎀🦦🦦⊹₊ ˚‧︵
و اره دیگه اینم از ماجرای سم من داخل مدرسه🤭💝
از این به بعد براتون از این خاطره ها بگم🥹✨
با هر ژانری🫠💞
دوست دارید🐥🪄
اگه دوست داشتین توی کامنتا بگن🤏🏻🍬
و ارا دیگه همین شوکولاتای شیرینم...بوس به همتون...بایی🤭🌷

مرسي کة تآ اینجآ خوندي مآمآ ؤآنیآ همتؤنؤ هنؤز همتؤنؤ خیلي دؤست دآره🐇💌