باید با من حرف می زدی
باید با من حرف میزدی
من محتاج یک جمله بودم ، جملهای از تو
که مرا از آغوش زنجیره های ننوشتن ، برهاند
باید با من حرف میزدی تا چیزی مینوشتم
کلید ادامهی زندگی در حنجرهی تو بود ، در صدای تو
تویی که در من ، من را گم کرده بودی
من محتاج یک جمله بودم ، جملهای از تو
که مرا از آغوش زنجیره های ننوشتن ، برهاند
باید با من حرف میزدی تا چیزی مینوشتم
کلید ادامهی زندگی در حنجرهی تو بود ، در صدای تو
تویی که در من ، من را گم کرده بودی
۶.۶k
۲۹ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.