تکپارتی تهکوک
تکپارتی تهکوک
<<<بوسه ای در اعماق کتاب ها.......
- بلاخره اومدی "اروم"
- آره، اومدم "اروم"
- خوبه، خوش اومدی "لبخند" دفعهی قبل داشتی چه کتابی رو میخوندی؟ "اروم"
- به امید دل بستم "اروم"
- اها، باشه الان برات میارمش "اروم"
- ولی..... "اروم"
تو این دنیای بی رحم، پسری بودم که با وجود تموم محدودیت ها عشقی رو به تهیونگ دارم که میتونم قسم بخورم روزگار به چشم ندیده، هردو دوچار یه چیز مشترک بودیم، از همین طریق هم اشنا شدیم، سرطان، مدتی توی این کتاب خونه کار میکنم، دوست داشتم اخر عمرمو بین کتاب ها باشم، تهیونگ پیشم باشه، کسی از این علاقه خبر نداره، نبایدم داشته باشه، باید بپذیرمش، این سرنوشت منه
قفسه ها گشتم ولی کتابشو پیدا نکردم
- اقای بارب "بلند"
- هیسسس!!! چته پسر داد نزن "اروم"
- اوو ببخشید حواسم نبود، کتاب به امید دل بستم کجاست کلی گشتم پیداش نکردم "اروم"
- من چه میدونم کجاست، آخرین بار توی ردیف اخر دیدم
- اها باشه مرسی "اروم"
تو ردیف اخر رفتم دنبال کتابه بودم
ویو تهیونگ
واسه کتاب نیومدم، واسه دیدن اون اومدم، راستش، تاحالا لمسش نکردم، نمیتونستم، اکسیژن، باکتری، سلول، هرچیزی که اسمش هست، باید از جونگکوک دوری میکردم، ما دوتا، دقیقا نقطه ی مقابل هم بودیم، دکتر گفت نهایتا چند روز وقت داشتم، دیگه نمیدیدمش، و این دردناک بود، برام مهم نبود که چی میشه
رفتم دنبالش، آخرین ردیف کتابخونه
جای خلوت منو اون
برای آخرین بار
من در کتابخانه
در همان لحظات پایانی
بوسیدمش
ولی بوسیدمش......
هایییی
خب، اولین تک پارتیم بود، چطور بود؟
سعی کردم فیلمی انتخاب کنم که هم موضوع آهنگش هم خودش به تک پارتی بخوره
برای اون فیکه هم.....
دارم مینویسمش، دنبال یه موضوع خوبم براش که سرگرم کننده باشه
دوستون دارممم🩷🌌
<<<بوسه ای در اعماق کتاب ها.......
- بلاخره اومدی "اروم"
- آره، اومدم "اروم"
- خوبه، خوش اومدی "لبخند" دفعهی قبل داشتی چه کتابی رو میخوندی؟ "اروم"
- به امید دل بستم "اروم"
- اها، باشه الان برات میارمش "اروم"
- ولی..... "اروم"
تو این دنیای بی رحم، پسری بودم که با وجود تموم محدودیت ها عشقی رو به تهیونگ دارم که میتونم قسم بخورم روزگار به چشم ندیده، هردو دوچار یه چیز مشترک بودیم، از همین طریق هم اشنا شدیم، سرطان، مدتی توی این کتاب خونه کار میکنم، دوست داشتم اخر عمرمو بین کتاب ها باشم، تهیونگ پیشم باشه، کسی از این علاقه خبر نداره، نبایدم داشته باشه، باید بپذیرمش، این سرنوشت منه
قفسه ها گشتم ولی کتابشو پیدا نکردم
- اقای بارب "بلند"
- هیسسس!!! چته پسر داد نزن "اروم"
- اوو ببخشید حواسم نبود، کتاب به امید دل بستم کجاست کلی گشتم پیداش نکردم "اروم"
- من چه میدونم کجاست، آخرین بار توی ردیف اخر دیدم
- اها باشه مرسی "اروم"
تو ردیف اخر رفتم دنبال کتابه بودم
ویو تهیونگ
واسه کتاب نیومدم، واسه دیدن اون اومدم، راستش، تاحالا لمسش نکردم، نمیتونستم، اکسیژن، باکتری، سلول، هرچیزی که اسمش هست، باید از جونگکوک دوری میکردم، ما دوتا، دقیقا نقطه ی مقابل هم بودیم، دکتر گفت نهایتا چند روز وقت داشتم، دیگه نمیدیدمش، و این دردناک بود، برام مهم نبود که چی میشه
رفتم دنبالش، آخرین ردیف کتابخونه
جای خلوت منو اون
برای آخرین بار
من در کتابخانه
در همان لحظات پایانی
بوسیدمش
ولی بوسیدمش......
هایییی
خب، اولین تک پارتیم بود، چطور بود؟
سعی کردم فیلمی انتخاب کنم که هم موضوع آهنگش هم خودش به تک پارتی بخوره
برای اون فیکه هم.....
دارم مینویسمش، دنبال یه موضوع خوبم براش که سرگرم کننده باشه
دوستون دارممم🩷🌌
۶.۶k
۱۲ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.