you don't see me
you don't see me
part:1
دنیا روی سر پسر ریخته شد
همه ی این سوال ها توی مغزش بود
همه چی تموم شد؟ همه ی اون عشق ها تموم شد؟ دیگه قرار نیست هم رو ببینیم؟
با گل رزی که پسر مو مشکی بهش داده بود به سمت پل میره
وسط پل بایمیسته و به آسمون شب و به آب نگاه میکنه
_من چی کم گذاشتم؟ چی کم گذاشتم که رفت؟ من فقط دنبال یه عشق واقعی بودم از طرفش...
روی میله ی پل موند و دست هاش رو باز کرد و وقتی داشت سقوط میکرد فقط یک کلمه گفت:توی زندگی بعدیم میبینمت
[Taehyung]
وقتی خبر رو شنید خشکش زد و به یک جا خیره شد
ولی تا فهمید اون پسر جز خودش کسی رو نداره فورا به سمت بیمارستان حرکت کرد و توی راه فقط گریه میکرد و به خودش لعنت میفرستاد
اره همه چی تقصیر پسر مو مشکی بود اگه اینطوری نمیشد اون چشم تیله ای نمیپرید پایین
به جسم بی روح پسر چشم تیله ای رفت و بهش نگاه کرد
+ک..کوک
اینکه جوابش نمیداد و گریه اش شدت میگرفت برای پرستار های اونجا واقعا غمگین بود
+کوک..منو ببخش..لطفا منو ببخش.. میدونم جای بخششی نیست ولی این رو بدون که من هیچوقت دیگه خوشحال نمیشم هیچوقت
تهیونگ از اون بیمارستان اومد بیرون و دوید به سمت همون پلی که چشم تیله ای خودشو انداخته بود پایین و بدون صبری خودش رو میکشه
"the writer"
یه زندگی دوباره!
یه زندگی دوباره برای پسر مو مشکی و پسر چشم تیله ای..
ولی داستان اینه که آیا دوباره میتونن هم رو ببینن؟
خب هیچکس نمیدونه و (این منم که میدونم چیکار کنم👺)
پسر مو مشکی دوباره متولد میشه و وقتی که به مدرسه میره و کلاس اوله پسر چشم تیله ای رو میبینه و بنظرش براش آشنا میاد پس به سمت پسر چشم تیله ای میره
+ب..ببخشید شما جئون جونگکوک هستین؟
_اره
چشم های پسر مو مشکی گرد شد و قلبش تند تند میزد
+تو برای من خیلی آشنایی
_اره..تو هم برای من آشنایی
دلیل اینکه انقد کم شد اینه که میخواستم ببینم ویسگون تا چه حد پر میکنه و دفعه دیگه بیشتر مینویسم^^
part:1
دنیا روی سر پسر ریخته شد
همه ی این سوال ها توی مغزش بود
همه چی تموم شد؟ همه ی اون عشق ها تموم شد؟ دیگه قرار نیست هم رو ببینیم؟
با گل رزی که پسر مو مشکی بهش داده بود به سمت پل میره
وسط پل بایمیسته و به آسمون شب و به آب نگاه میکنه
_من چی کم گذاشتم؟ چی کم گذاشتم که رفت؟ من فقط دنبال یه عشق واقعی بودم از طرفش...
روی میله ی پل موند و دست هاش رو باز کرد و وقتی داشت سقوط میکرد فقط یک کلمه گفت:توی زندگی بعدیم میبینمت
[Taehyung]
وقتی خبر رو شنید خشکش زد و به یک جا خیره شد
ولی تا فهمید اون پسر جز خودش کسی رو نداره فورا به سمت بیمارستان حرکت کرد و توی راه فقط گریه میکرد و به خودش لعنت میفرستاد
اره همه چی تقصیر پسر مو مشکی بود اگه اینطوری نمیشد اون چشم تیله ای نمیپرید پایین
به جسم بی روح پسر چشم تیله ای رفت و بهش نگاه کرد
+ک..کوک
اینکه جوابش نمیداد و گریه اش شدت میگرفت برای پرستار های اونجا واقعا غمگین بود
+کوک..منو ببخش..لطفا منو ببخش.. میدونم جای بخششی نیست ولی این رو بدون که من هیچوقت دیگه خوشحال نمیشم هیچوقت
تهیونگ از اون بیمارستان اومد بیرون و دوید به سمت همون پلی که چشم تیله ای خودشو انداخته بود پایین و بدون صبری خودش رو میکشه
"the writer"
یه زندگی دوباره!
یه زندگی دوباره برای پسر مو مشکی و پسر چشم تیله ای..
ولی داستان اینه که آیا دوباره میتونن هم رو ببینن؟
خب هیچکس نمیدونه و (این منم که میدونم چیکار کنم👺)
پسر مو مشکی دوباره متولد میشه و وقتی که به مدرسه میره و کلاس اوله پسر چشم تیله ای رو میبینه و بنظرش براش آشنا میاد پس به سمت پسر چشم تیله ای میره
+ب..ببخشید شما جئون جونگکوک هستین؟
_اره
چشم های پسر مو مشکی گرد شد و قلبش تند تند میزد
+تو برای من خیلی آشنایی
_اره..تو هم برای من آشنایی
دلیل اینکه انقد کم شد اینه که میخواستم ببینم ویسگون تا چه حد پر میکنه و دفعه دیگه بیشتر مینویسم^^
۷.۲k
۲۷ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.