حدود 2 سال گذشته از رفتنت ولی من هنوز فراموشت نکردم و هر
حدود 2 سال گذشته از رفتنت ولی من هنوز فراموشت نکردم و هر روز دعا میکنم بیای تو خوابم تا ببینمت و ازت حالتو بپرسم الان بهت خوش میگذره. پسرتو میبینی اره میدونی رفته بودیم خونه زنعمو مامانم من برات گریه کردم ولی گفتم ناراحت میشه همه اونجا بودن همه گریه میکردند منم میکردم ولی براتو گفتم معدم درد میکنه و این شد بهونه برا گریه هام چی میشد میمدی خونه من میدیدمت بوست میکردم و بغلت میکردم اینبار قدرتو میدونستم من پیش تو بزرگ شدم الان چیکار کنم چرا نمیتونم فراموش کنم چرا و هر بار بچه ها راجب مامانبزرگاشون حرف میزنند من فقط گریه میکنم و جوری تظاهر میکنم که انگار مریضم بیا به خوابم لطفا
از طرف مهلا به عزیزی که قدرشو ندونست
از طرف مهلا به عزیزی که قدرشو ندونست
۲۹۶
۱۶ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.