انسان گاهی آنقدر احساس تنهایی یا بیچارگی می کند که می گه
انسان گاهی آنقدر احساس تنهایی یا بیچارگی می کند که می گه : باشه، فهمیدم! این دنیا تله ای که در برابر من گذاشته شده، حتی یک میدان مین، از روزی که به دنیا آمدم پا روی آن گذاشتم، حالا اگر پام را بردارم، این دنیای بزرگ میره رو هوا؟ آنقدر در آنجا می ایستد که یخ می زند... نفس هم نمیتواند بکشد، و آنچه که می ماند تنهایی است.
۴۳۵
۰۵ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.