فیک جونگکوک: تاته مائه
فیکجونگکوک: تاتهمائه
part⁵²
_شب_
از قهوه تلخش نوشید و به بیرون خیره شد
شب زیبایی بود
ماه به کامل ترین حالت ممکن خود در آمده بود و در میانی از ستاره گان میدرخشید
سوز سرد باد باعث شد که به داخل بره
روی مبل نشست و به موسیقی کلاسیک گوش سپرد
آرامشی که امشب داشت باعث میشد فکرش از تمام خیالات و آشوب های ذهنی رها بشه
با دستش راستش بر دهانه لیوان ریتم آهنگ مینواخت
صدای زنگ آیفون خانه باعث شد از آرامش دور بشه
اهنگ قطع کرد و به سمت در رفت
بازش کرد که با جئون روبهرو شد
کت و شلوار مشکی به تن کرد بود
بوی عطر خوشش به مشام میرسید
جئون درست مثل آرامش امشب خاص شده بود
به جذابیت جئون خیره شده بود که با صداش از نگاه کردنش دست برداشت
با چهرهی کاملا جدی بهش خیره شد
" میخوای اینجوری بیایی؟ "jk
" کجا؟ و چجوری؟ "a.t
" قرار امشب و لباس راحتیات، برای رستوران میدونی چی بپوشی "jk
" نه قراری در کاره و نه رستورانی ، از اینجا برو "a.t
خواست در ببنده که پای جئون مانع شد
در باز کرد
" آماده شو بریم "jk
" من با تو هیچ جا نمیام "a.t
" ا.ت برو آماده شو "jk
" تو حرف منو نمیفهمی یا نمیخوای بفهمی! ، ازاینجا برو "a.t
" امروز بهت گفتم که شب میام دنبالت ، برو آماده شو "jk
" هیچا باهات نمیام تو هم از اینجا برو "a.t
" اگه نیای اینجا میمونم "jk
" اینقدر بمون تا زیر پات علف سبز شه "a.t
محکم در بست و به سمت پذيرايي رفت
" همیشه میاد میرینه به آرامشم ، دیونه "a.t
روی مبل نشست ، تلویزون روشن کرد و خودشو با دیدن سریال مورد علاقه اش سرگرم کرد
ساعت ها گذشت
تلویزیون خاموش کرد و به سمت سرویس رفت
در حال مسواک زدن بود که فکرش ناخودا گاه به سمت جئون کشیده شد
" [یعنی هموز اونجاس؟] "a.t
" [نه بابا اینقدر بیکار نیست که بشینه پشت در] "a.t
" [اتفاقا جونگکوک بیکار تر از اون چیزیه که بشینه پشت در] "a.t
مسواک زد و دهانش شست و به سمت در رفت
با تردید بازش کرد که با جئون روبهرو شد
روی پلههای سرد نشسته بود و با موبایل بازی میکرد
از دیدنش اخمی کرد و با صدای عصبانی حرف زد
" معلوم هست داری اینجا چیکار میکنی؟ "a.t
لبخندی زد و در جوابش گفت
" خودت گفتی اینقدر بمونم تا زیر پام علف سبز شه! منم موندم "jk
" اوففف ، بلند شو برو خونت "a.t
" هرجا که تو باشی خونه منه پس جایی ندارم که برم "jk
" دست از این حرفات بردار وقتی هیچ تاثیری نداره ، بلند شو برو خونت "a.t
" توی قلبت برام خونه بساز تا برم توی خونه ام "jk
" نمیخوای دست برداری ، نه؟ "a.t
" تا وقتی دوباره روح و جسمت متعلق به من بشه ، نه ، دست بردار نیستم "jk
یکی گفت هفتا لایک ارفاق کن ، تقدیم به شما (با ارفاق)🤣🎀
part⁵²
_شب_
از قهوه تلخش نوشید و به بیرون خیره شد
شب زیبایی بود
ماه به کامل ترین حالت ممکن خود در آمده بود و در میانی از ستاره گان میدرخشید
سوز سرد باد باعث شد که به داخل بره
روی مبل نشست و به موسیقی کلاسیک گوش سپرد
آرامشی که امشب داشت باعث میشد فکرش از تمام خیالات و آشوب های ذهنی رها بشه
با دستش راستش بر دهانه لیوان ریتم آهنگ مینواخت
صدای زنگ آیفون خانه باعث شد از آرامش دور بشه
اهنگ قطع کرد و به سمت در رفت
بازش کرد که با جئون روبهرو شد
کت و شلوار مشکی به تن کرد بود
بوی عطر خوشش به مشام میرسید
جئون درست مثل آرامش امشب خاص شده بود
به جذابیت جئون خیره شده بود که با صداش از نگاه کردنش دست برداشت
با چهرهی کاملا جدی بهش خیره شد
" میخوای اینجوری بیایی؟ "jk
" کجا؟ و چجوری؟ "a.t
" قرار امشب و لباس راحتیات، برای رستوران میدونی چی بپوشی "jk
" نه قراری در کاره و نه رستورانی ، از اینجا برو "a.t
خواست در ببنده که پای جئون مانع شد
در باز کرد
" آماده شو بریم "jk
" من با تو هیچ جا نمیام "a.t
" ا.ت برو آماده شو "jk
" تو حرف منو نمیفهمی یا نمیخوای بفهمی! ، ازاینجا برو "a.t
" امروز بهت گفتم که شب میام دنبالت ، برو آماده شو "jk
" هیچا باهات نمیام تو هم از اینجا برو "a.t
" اگه نیای اینجا میمونم "jk
" اینقدر بمون تا زیر پات علف سبز شه "a.t
محکم در بست و به سمت پذيرايي رفت
" همیشه میاد میرینه به آرامشم ، دیونه "a.t
روی مبل نشست ، تلویزون روشن کرد و خودشو با دیدن سریال مورد علاقه اش سرگرم کرد
ساعت ها گذشت
تلویزیون خاموش کرد و به سمت سرویس رفت
در حال مسواک زدن بود که فکرش ناخودا گاه به سمت جئون کشیده شد
" [یعنی هموز اونجاس؟] "a.t
" [نه بابا اینقدر بیکار نیست که بشینه پشت در] "a.t
" [اتفاقا جونگکوک بیکار تر از اون چیزیه که بشینه پشت در] "a.t
مسواک زد و دهانش شست و به سمت در رفت
با تردید بازش کرد که با جئون روبهرو شد
روی پلههای سرد نشسته بود و با موبایل بازی میکرد
از دیدنش اخمی کرد و با صدای عصبانی حرف زد
" معلوم هست داری اینجا چیکار میکنی؟ "a.t
لبخندی زد و در جوابش گفت
" خودت گفتی اینقدر بمونم تا زیر پام علف سبز شه! منم موندم "jk
" اوففف ، بلند شو برو خونت "a.t
" هرجا که تو باشی خونه منه پس جایی ندارم که برم "jk
" دست از این حرفات بردار وقتی هیچ تاثیری نداره ، بلند شو برو خونت "a.t
" توی قلبت برام خونه بساز تا برم توی خونه ام "jk
" نمیخوای دست برداری ، نه؟ "a.t
" تا وقتی دوباره روح و جسمت متعلق به من بشه ، نه ، دست بردار نیستم "jk
یکی گفت هفتا لایک ارفاق کن ، تقدیم به شما (با ارفاق)🤣🎀
۱۳.۶k
۱۰ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.