فصل دو من هفت تا ددی دارم ❤🚫
#part_۶۵
توی این هفت روز خنده هایی روی لب مامان دیدم که تاحالا ندیده بودم شاید باورم نمیشد انقدر لبخنداش واقعی باشن
اگر ناله های شب های مامان و پچ پچ اونارو فاکتور میگرفتم صد در صد شبای خوبی بود بدون کابوس اون روزهای گذشته...
تقریبا هر روز پیش یوری میفرستم و بیشتر وقتم رو اونجا بودم میشه گفت من یوری بیشتر مواقع حتی از مامان بیشتر دوست دارم...
همینطور توی فکر بودم که با اصابت چیز سنگینی به جلو پرت شدم با چشایی که مطمئن بودم قرمزم شده به سمت پشت برگشتم
با دیدن آریس خشمم دوبرابر شد و خواستم سمتش هجوم ببرم که زودتر جاخالی دید
با دیدن عصبانیتم کم کم نیشش بسته شد و معذرت خواهی کرد که با تنه ای از کنارش رد شدم
آریس پسر روی اعصابی که بقلم میشست و من هنوز نمیدونستم چطوری قراره سه ماه دیگه تحملش کنم
با وجود اینکه از تمامشون کوچیک تر بودم اما همیشه بهشون بی احترامی میکردم و یا حتی محل نمیذاشتم
خوب یکم بی ادبم ولی لازمه حتما دیگه....
(پیامم تو کامنتا بی زحمت چککک شه)
نویسنده: #ANIL
@dady_2021
توی این هفت روز خنده هایی روی لب مامان دیدم که تاحالا ندیده بودم شاید باورم نمیشد انقدر لبخنداش واقعی باشن
اگر ناله های شب های مامان و پچ پچ اونارو فاکتور میگرفتم صد در صد شبای خوبی بود بدون کابوس اون روزهای گذشته...
تقریبا هر روز پیش یوری میفرستم و بیشتر وقتم رو اونجا بودم میشه گفت من یوری بیشتر مواقع حتی از مامان بیشتر دوست دارم...
همینطور توی فکر بودم که با اصابت چیز سنگینی به جلو پرت شدم با چشایی که مطمئن بودم قرمزم شده به سمت پشت برگشتم
با دیدن آریس خشمم دوبرابر شد و خواستم سمتش هجوم ببرم که زودتر جاخالی دید
با دیدن عصبانیتم کم کم نیشش بسته شد و معذرت خواهی کرد که با تنه ای از کنارش رد شدم
آریس پسر روی اعصابی که بقلم میشست و من هنوز نمیدونستم چطوری قراره سه ماه دیگه تحملش کنم
با وجود اینکه از تمامشون کوچیک تر بودم اما همیشه بهشون بی احترامی میکردم و یا حتی محل نمیذاشتم
خوب یکم بی ادبم ولی لازمه حتما دیگه....
(پیامم تو کامنتا بی زحمت چککک شه)
نویسنده: #ANIL
@dady_2021
۶۰.۸k
۱۸ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.