درست مثل عینکی که ساعت هاست رو چشم مونه ولی حواس مون نیست
درست مثل عینکی که ساعتهاست رو چشممونه ولی حواسمون نیست و عینِ دیوونهها داریم دنبالش میگردیم...
مثلِ گوشی موبایلی که تو جیبمونه ولی یهو یادمون میره و هُرری دلمون میریزه که "ایوای نیست! گمش کردم!"...
یا مثل خودکاری که تو دستمونه ولی به خاطرش همهی میز و کتاب و دفتر رو میریزیم به هم و کلافه میشیم از نبودنش...
درست مثل همهی اینا میشه یهوقتهایی!
.
یه آدمهایی، یه چیزهایی، یه لحظههایی، بعضی وقتها اونقدر بودنشون کنارِ ما ساده و بیمنت هست که هیچ سنگینیِ خاصی رومون نمیندازن! اونقدر یهسایه و یهتنه پابهپامون هستن که ما یادمون میره یکی کنارمونه، یکی باهامونه...!
آدم یهوقتهایی، کنارِ خودش، رو دستِ خودش، آدمهای زندگیشو گُم میکنه و بعد مثل دیوونهها دنبالشون میگرده...
مثلِ دیوونهها کلافهی نبودنشون میشه...
دلگیرشون میشه...
دلخورشون...
درست مثل عینکی که سالهاست خرابش کردیم، گمش کردیم، نابودش کردیم ولی حواسمون نیست و عینِ احمقها دوباره دنبالش میگردیم...!
مثلِ گوشی موبایلی که تو جیبمونه ولی یهو یادمون میره و هُرری دلمون میریزه که "ایوای نیست! گمش کردم!"...
یا مثل خودکاری که تو دستمونه ولی به خاطرش همهی میز و کتاب و دفتر رو میریزیم به هم و کلافه میشیم از نبودنش...
درست مثل همهی اینا میشه یهوقتهایی!
.
یه آدمهایی، یه چیزهایی، یه لحظههایی، بعضی وقتها اونقدر بودنشون کنارِ ما ساده و بیمنت هست که هیچ سنگینیِ خاصی رومون نمیندازن! اونقدر یهسایه و یهتنه پابهپامون هستن که ما یادمون میره یکی کنارمونه، یکی باهامونه...!
آدم یهوقتهایی، کنارِ خودش، رو دستِ خودش، آدمهای زندگیشو گُم میکنه و بعد مثل دیوونهها دنبالشون میگرده...
مثلِ دیوونهها کلافهی نبودنشون میشه...
دلگیرشون میشه...
دلخورشون...
درست مثل عینکی که سالهاست خرابش کردیم، گمش کردیم، نابودش کردیم ولی حواسمون نیست و عینِ احمقها دوباره دنبالش میگردیم...!
۱۷.۸k
۲۰ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.