بزار یه داستان تعریف کنم براتون کلاس سوم بودم که معلم گفت
بزار یه داستان تعریف کنم براتون کلاس سوم بودم که معلم گفت تو و یکی از بچه ها کنفرانس
درست کنید منو اون قبول کردیم اما یه اشتباهی
من انجام دادم کنفرانس رو درست نکردمو دوتامون منفی گرفتیم اون خیلی از دستم شاکی
بود منم به جای اینکه عذرخواهی کنم شاکی بودم😁
یک سال از این قضیه میگذشت که دوستام منو بردن جلو در خونش گفتن مگه اینو میشناسی گفتم بله که میشناسم بعد من باهاش دعوا
کردمو بعد دوست شدیم بعد دو سال دوستای
صمیمی بودیم خیلی از این قضیه میگذره🤣
خلاصه دوست دارم محبوبه
@mahbob_321
درست کنید منو اون قبول کردیم اما یه اشتباهی
من انجام دادم کنفرانس رو درست نکردمو دوتامون منفی گرفتیم اون خیلی از دستم شاکی
بود منم به جای اینکه عذرخواهی کنم شاکی بودم😁
یک سال از این قضیه میگذشت که دوستام منو بردن جلو در خونش گفتن مگه اینو میشناسی گفتم بله که میشناسم بعد من باهاش دعوا
کردمو بعد دوست شدیم بعد دو سال دوستای
صمیمی بودیم خیلی از این قضیه میگذره🤣
خلاصه دوست دارم محبوبه
@mahbob_321
۵.۲k
۱۸ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.