آهنگ غمگین
نیستی و بی تـــــو
سرم را به بازی با واژهها ڪَرم ڪردهام
همان واژههایی ڪه به وقت دلتنڪَی
سر به روی شانههایشان ابر شدهام و باریدهام
وَ به وقت سر رسیدن خیالت
در بزم عاشقانهیشان مستانه رقصیدهام
همان واژههایی ڪه شبهای بی ڪسیام را
سوار بر بالهایشان
به نیابت از تو
به ضیافت آسمان رفتهام
ستارهها را در آغوش ڪشیدهام و مهتاب را
بوسیدهام
واژههایی ڪه ڪَاه و بیڪَاه
بار سنڪَین دردها و ڪَلایهها و عقدههایم را
به روی دوششان ڪَذاشتهام و تمام سڪوتم را
با لبهایشان فریاد زدهام...
چه ڪنم؟
زورم فقط به همین واژهها میرسد
ڪاشڪی واژهها حلالم کنند...
که اڪَر نڪنند
من هم نبودنت را حلال نخواهم ڪرد...
سرم را به بازی با واژهها ڪَرم ڪردهام
همان واژههایی ڪه به وقت دلتنڪَی
سر به روی شانههایشان ابر شدهام و باریدهام
وَ به وقت سر رسیدن خیالت
در بزم عاشقانهیشان مستانه رقصیدهام
همان واژههایی ڪه شبهای بی ڪسیام را
سوار بر بالهایشان
به نیابت از تو
به ضیافت آسمان رفتهام
ستارهها را در آغوش ڪشیدهام و مهتاب را
بوسیدهام
واژههایی ڪه ڪَاه و بیڪَاه
بار سنڪَین دردها و ڪَلایهها و عقدههایم را
به روی دوششان ڪَذاشتهام و تمام سڪوتم را
با لبهایشان فریاد زدهام...
چه ڪنم؟
زورم فقط به همین واژهها میرسد
ڪاشڪی واژهها حلالم کنند...
که اڪَر نڪنند
من هم نبودنت را حلال نخواهم ڪرد...
۱.۶k
۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.