و در یک غروب،
و در یک غروب،
در پایان قصه،
به خاطر تمام لبخندها و اشکها،
بودنها و رفتنها،
بهارها و پاییزها،
او از خستگی به خواب خواهد رفت
و چیزی نمیماند جز یک بدن یخ زده که قادر به روایت تمام خستگیهایش نیست.
در پایان قصه،
به خاطر تمام لبخندها و اشکها،
بودنها و رفتنها،
بهارها و پاییزها،
او از خستگی به خواب خواهد رفت
و چیزی نمیماند جز یک بدن یخ زده که قادر به روایت تمام خستگیهایش نیست.
۵۰۹
۲۵ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.