گفتم: بالاخره که فراموشش میکنی...
گفتم: بالاخره که فراموشش میکنی...
اینجوری نمیمونه...
نفس عمیقی کشید و گفت:
یادِ بعضی آدما هیچوقت تمومی نداره؛
با اینکه نیستن، با اینکه رفتن،
ولی هیچ وقت خاطره شون تموم نمیشه!
گفتم: ولی همین که نیستش،
کم کم همه چی تموم میشه...
گفت: بودن بعضی از آدما،
تازه از نبودنشون شروع میشه...
اینجوری نمیمونه...
نفس عمیقی کشید و گفت:
یادِ بعضی آدما هیچوقت تمومی نداره؛
با اینکه نیستن، با اینکه رفتن،
ولی هیچ وقت خاطره شون تموم نمیشه!
گفتم: ولی همین که نیستش،
کم کم همه چی تموم میشه...
گفت: بودن بعضی از آدما،
تازه از نبودنشون شروع میشه...
۱۱.۸k
۱۶ خرداد ۱۴۰۱