پارت ³ فصل ²
کارینا: پکی جان تو باهوش نیستی بهش اینجوریت کرده...
هارین: کارینای خودمی
ویو کارینا
یهو صدای حمله اومد هوفف شرط میبندم شیطان به تهیونگ گفته تا حمله کنه بچه هارو پنهان کردمو رفتم تا به تهیونگ بگم بس کنه
فلش بک تهیونگ
وقتی بیدار شدم حس کردم اومدم تو جهنم که یهو یه صدای خیلی کلفتو خشنی اومد بهم گفت باید برم به بهشت حمله کنم تا اونجارو به تصرف خودمون دربیاریم پس آماده ی حمله شدم
پس افرادی كه شیطان بهم داده بود رو آماده کردمو برای حمله به سمت بهشت حرکت کردیم که یهو یه چیز غیر منتظره دیدم اون کارینا بود همون دختری که باش تو کمپانی قرارداد بستم دروغ چرا خیلی خوشگل بود که یهو کارینا گفت: مشتاق دیدار مصتر کیم
صب کن ببینم نکنه یو کارینا کسیه که بهشتو اداره میکنه
ویو کارینا
داشت بهت زدع بم نگا میکرد که گفتم: مشتاق دیدار مصتر کیم
که اونم گفت: همچنین لیدی یو
راوی
کارینا: حتما شیطان بت گفته بیای حمله کنی درسته؟
ته: آره
کارینا: پس حتما بت گفته شکست دادک من کار راحتی نیس؟
ته: نه
کارینا: میدونی تازه کار تیستم و خیلی راحت میتونم شکستت بدم نمیدونم با چه جرعتی اومدیو به بهشت حمله کردی
ویو ته
یهو یه فکری به سرم زد و برای اینکه خامش کنمو بتونم راحت تر بش حمله کنم گفتم: چون دوستت دارم
راوی
ته: چون دوستت دارم
کارینا: فک میکنی من گولتو میخورم اومدی تو بهشت به کسی که بهشتو اداره میکنه دروغ میگی تا خامش کنی واقعا جالبه اگه تو زرنگی من از تو زرنگ ترم
ته:...
شرط پارت بعد:
۸ لایک
۵۰ تایی شدن
۵ کامنت
هارین: کارینای خودمی
ویو کارینا
یهو صدای حمله اومد هوفف شرط میبندم شیطان به تهیونگ گفته تا حمله کنه بچه هارو پنهان کردمو رفتم تا به تهیونگ بگم بس کنه
فلش بک تهیونگ
وقتی بیدار شدم حس کردم اومدم تو جهنم که یهو یه صدای خیلی کلفتو خشنی اومد بهم گفت باید برم به بهشت حمله کنم تا اونجارو به تصرف خودمون دربیاریم پس آماده ی حمله شدم
پس افرادی كه شیطان بهم داده بود رو آماده کردمو برای حمله به سمت بهشت حرکت کردیم که یهو یه چیز غیر منتظره دیدم اون کارینا بود همون دختری که باش تو کمپانی قرارداد بستم دروغ چرا خیلی خوشگل بود که یهو کارینا گفت: مشتاق دیدار مصتر کیم
صب کن ببینم نکنه یو کارینا کسیه که بهشتو اداره میکنه
ویو کارینا
داشت بهت زدع بم نگا میکرد که گفتم: مشتاق دیدار مصتر کیم
که اونم گفت: همچنین لیدی یو
راوی
کارینا: حتما شیطان بت گفته بیای حمله کنی درسته؟
ته: آره
کارینا: پس حتما بت گفته شکست دادک من کار راحتی نیس؟
ته: نه
کارینا: میدونی تازه کار تیستم و خیلی راحت میتونم شکستت بدم نمیدونم با چه جرعتی اومدیو به بهشت حمله کردی
ویو ته
یهو یه فکری به سرم زد و برای اینکه خامش کنمو بتونم راحت تر بش حمله کنم گفتم: چون دوستت دارم
راوی
ته: چون دوستت دارم
کارینا: فک میکنی من گولتو میخورم اومدی تو بهشت به کسی که بهشتو اداره میکنه دروغ میگی تا خامش کنی واقعا جالبه اگه تو زرنگی من از تو زرنگ ترم
ته:...
شرط پارت بعد:
۸ لایک
۵۰ تایی شدن
۵ کامنت
۶.۳k
۲۶ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.