می خواهم کودک باشم !
می خواهم کودک باشم !
می خواهم به دورانی برگردم که از بی انصافیِ دنیا سر در نمی آوردم .
روزهایِ خوبی که امنیتِ جهان ، میانِ آغوشِ مادرم بود و تمامِ آرزویم تویِ دستانِ مردانه ی پدرم جا می شد .
که کم آوردنِ من ، نشانه ی ضعف و ناتوانی ام نبود و نیازی نداشتم در نهایتِ بغض و خستگی ، ادایِ آدم هایِ شاد و قوی را در بیاورم .
هرکجا خسته می شدم ، بدونِ هیچ ملاحظه ای می نشستم و از تهِ دلم اشک می ریختم .
زمانی که بغض هایم خریدار داشت و همیشه دستِ نوازشی ، داوطلبانه اشک های کودکانه ام را پاک می کرد .
سخت است در زمانه ای که همه جا درسِ گرگ بودن می دهند ، بد شدن را بلد نباشی ،
که با تمامِ وجودت بخواهی خوب باشی و مهربانی ات را خرجِ آدم های نامهربانِ حوالی ات کنی ...
سخت است وقتی همه به منطق و بی تفاوتیِ شان می نازند ، پر از احساساتِ ساده ی کودکانه باشی .
در روزگاری که برایِ داشتنِ یک زندگیِ خوب ؛
لازم است گاهی اوقات ؛ بی احساس و بی رحم و بد باشی !🍂🧡
#نرگس_صرافیان_طوفان
عشـق؟ عشـق تـویی که رفیق منی، عزیز منی و بیشتر از هرکسی به دلخوش بودنِ من اهمیت میدهی.
فکر کن خودت هم خودت را یادت نباشد، اما یکی باشد که از دل پیچ و خم روزمرگیها و مشکلات و وسط جنگهای نابرابری که با جهان و آدمها داری، خودش را نفس نفس زنان به تو برساند و بگوید دلخوش نیستی؟ هان؟ بیا! برایت دو فنجان دلخوشی آوردهام، بنوش و به میدان بازگرد و به نبردت ادامه بده...
فکر کن یک نفر همیشه حواسش به تو باشد، به این که خسته یا غمگین نباشی و هیچ نگرانیِ خارج از آستانهی تحملی نداشتهباشی!
فکر کن یک نفر در دل تاریکترین لحظات، برایت نور بیاورد و در دل تلخترین اوقات، برایت قند و حواسش باشد هیچ زمانی چای زندگی را تلخ ننوشی...
عشق تویی! تویی که مرا میفهمی و بیشتر از هرکسی میدانی چگونه حال مرا خوب کنی... تو بهتر از هرکسی بلدی با کدامین مفاهیم و رفتارها مرا دوست داشتهباشی و قلبم را از هیجان و عشق، لبریز کنی...🖇❤🦋
می خواهم به دورانی برگردم که از بی انصافیِ دنیا سر در نمی آوردم .
روزهایِ خوبی که امنیتِ جهان ، میانِ آغوشِ مادرم بود و تمامِ آرزویم تویِ دستانِ مردانه ی پدرم جا می شد .
که کم آوردنِ من ، نشانه ی ضعف و ناتوانی ام نبود و نیازی نداشتم در نهایتِ بغض و خستگی ، ادایِ آدم هایِ شاد و قوی را در بیاورم .
هرکجا خسته می شدم ، بدونِ هیچ ملاحظه ای می نشستم و از تهِ دلم اشک می ریختم .
زمانی که بغض هایم خریدار داشت و همیشه دستِ نوازشی ، داوطلبانه اشک های کودکانه ام را پاک می کرد .
سخت است در زمانه ای که همه جا درسِ گرگ بودن می دهند ، بد شدن را بلد نباشی ،
که با تمامِ وجودت بخواهی خوب باشی و مهربانی ات را خرجِ آدم های نامهربانِ حوالی ات کنی ...
سخت است وقتی همه به منطق و بی تفاوتیِ شان می نازند ، پر از احساساتِ ساده ی کودکانه باشی .
در روزگاری که برایِ داشتنِ یک زندگیِ خوب ؛
لازم است گاهی اوقات ؛ بی احساس و بی رحم و بد باشی !🍂🧡
#نرگس_صرافیان_طوفان
عشـق؟ عشـق تـویی که رفیق منی، عزیز منی و بیشتر از هرکسی به دلخوش بودنِ من اهمیت میدهی.
فکر کن خودت هم خودت را یادت نباشد، اما یکی باشد که از دل پیچ و خم روزمرگیها و مشکلات و وسط جنگهای نابرابری که با جهان و آدمها داری، خودش را نفس نفس زنان به تو برساند و بگوید دلخوش نیستی؟ هان؟ بیا! برایت دو فنجان دلخوشی آوردهام، بنوش و به میدان بازگرد و به نبردت ادامه بده...
فکر کن یک نفر همیشه حواسش به تو باشد، به این که خسته یا غمگین نباشی و هیچ نگرانیِ خارج از آستانهی تحملی نداشتهباشی!
فکر کن یک نفر در دل تاریکترین لحظات، برایت نور بیاورد و در دل تلخترین اوقات، برایت قند و حواسش باشد هیچ زمانی چای زندگی را تلخ ننوشی...
عشق تویی! تویی که مرا میفهمی و بیشتر از هرکسی میدانی چگونه حال مرا خوب کنی... تو بهتر از هرکسی بلدی با کدامین مفاهیم و رفتارها مرا دوست داشتهباشی و قلبم را از هیجان و عشق، لبریز کنی...🖇❤🦋
۱۶.۸k
۱۹ آبان ۱۴۰۳