۳۰ ثانیه از لایو جیمین جمعه و ترجمه ی قسمت هاییش::
🐥 خیلی وقت بود که لایو نبودم اومدم بهتون سلام کنم
🐥 کمی دیر اومدم درسته؟ متاسفم. و دست من؟ آه، بهش اسیب خاصی نزدم، بخاطر تمرین و ورزش خراش دیده.
🐥 مدتی بود که لایو نبودم! من سعی کردم زمانی رو برای صحبت و گفتگو با شما اختصاص بدم و در این مورد با کمپانی صحبت میکردم. و در طول این یک ماه، کارهای زیادی انجام دادم. من خیلی کار کردم هه
🐥 تونستم ببینم همه شما هم اومدید( به مراسم دیور) و به من سلام کردید و این هم خیلی خوب بود
🐥 یه بار نتونستم به همه شما سلام کنم و مجبور شدم برم، و یه داستان پشت سر اون جایی بود که میخواستم بهتون بگم. و من خیلی از شمارو دیدم و داخل سلام کردم و بعد از باز کردن در آماده شدم تا به همه شما سلام کنم، و خیلی هیجان زده بودم، اما در رو باز کردم و شما بچه ها نبودید فهمیدم که آها من در اشتباهی رو باز کرده بودم😂.
🐥 داشتم به کارهایی که انجام می دادم فکر می کردم و به گذشته نگاه می کردم و با خونسردی خودمو ارزیابی می کردم و همچنین روی بعضی کارام کار می کردم. و چه کاری می تونم انجام بدم؟ من باید سخت کار کنم برای اینکه آماده باشم، احساس می کنم کمی زمان میبره، و من به این فکر می کنم که در این مدت چه کاری انجام میدم.
🐥 من به خوبی میدونم که منتظر من هستید و تشویقم میکنید و دارم انگلیسی میخونم و آه.. درس های انگلیسی سخته... درس خوندن سخت بوده و تا زمانی که خودتون رو مجبور به خوندن نکنید، تمایل دارید که اونارو نخونید.
🐥 میدونید، مردم کمی تنبل میشن، مثل اینکه میگی برم خونه دوش میگیرم، اما الان ساعت 1 صبحه و هنوز دوش نگرفتم، شما باید خودتون رو مجبور کنید کارهایی رو انجام بدید.
🐥 من برای دویدن بیرون میرفتم و هر وقت میرم صبح زوده و هر بار که بیرون میرم نامجون هیونگ اونجاست.
🐥 البته دلم برای همه شما خیلی تنگ شده.
🐥من زودتر غذامو خوردم.
🐥 حالا که سی سالگی من نزدیکه، من هم چنین افکاری دارم... نه، بیایید دفعه بعد در موردش صحبت کنیم. احساس می کنم واقعاً می خوام با همه شما یک دهه سی عه خوشی رو بگذرونم. اخیراً به چنین چیزهایی فکر می کنم. از اونجایی که نامجون هیونگ اشاره کرده، این چپتر دومه.
🐥 اگر کسی نباشه که شما رو تشویق کنه، این کار سخته و نمی تونید تا آنجا پیش برید. شما به افرادی نیاز دارید که با تشویق و حمایت به شما کمک کنن. و ما قادر به کار هستیم چون همه شما بچه ها بیش از حد توانتون حمایتمون می کنید.
🐥 من برای اولین بار بعد از مدتی برای دیور بیرون رفتم و آرایش کردم و همینطور امروز زودتر موهام رو کوتاه کردم. قبل از اون تا رویه شونه هام بلند بود.
🐥 و امروز تولد جونگ کوکه! و ما تماس گرفتیم و اون به نظر مشغول بود و تولدش رو تبریک گفتم.
🐥 اما من یکی از این چراغا دارم و آها من کمی خجالت می کشم که وقتی تقریباً 30 ساله ام یکی از اینا داشته باشم. اما خیلی زیباست و بزارید بهتون نشونش بدم، شما نمی تونید منو ببینید درسته؟ و نگاه کنید زیبا نیستش؟
🐥 *کامنتارو میخونه: میتونی اتاق مخفیتو نشون بدی؟
🐥 البته که میتونم بهتون نشون بدم. این یک کیسه بوکس و تعدادی تجهیزات ورزشیه. این اتاق مخفی منه و این همون اتاقیه که پدرم وقتی بالا میاد و ازش بازدید میکنه، استفاده میکنه. پدر و مادرم برای دیدنم اومدن و گفتن تو خونم چیز زیادی نیست.
🐥 قصد دارم برم جین و جیهوپ رو ملاقات کنم.
🐥 (در حال خوندن کامنت) یک لایوی بزارم که توش من رامن می پزم؟
🐥 بد نیست دفعه بعد این کارو انجام بدم، فعلا خیلی گرسنه نیستم. من واقعاً چیز خاصی ندارم که در حال حاضر هوس کرده باشم.
🐥 روتین پوستیم؟ من فقط میشورمش و مرطوب کننده میزنم همین
🐥 من واقعا درام تماشا نمی کنم، اما "moving" رو دیدم، همشو تماشا کردم، سرگرم کننده بود. و همچنین "shadow detective " رو دیدم.
🐥 الان میخوام برم دیگه ،برم صورتمو بشورم و پاکش کنم و استراحت کنم. همگی خوب باشید و آب زیادی بنوشید و مراقب باشید.
🐥 به نظر میرسه که بارون زیادی می بارد پس مراقب باشید. امروز شاد باشید و امروز رو به خوبی به پایان برسونید. شما سخت کار کردید~ خداحافظ~ امروز و فردا دوستتون دارم.
🐥 کمی دیر اومدم درسته؟ متاسفم. و دست من؟ آه، بهش اسیب خاصی نزدم، بخاطر تمرین و ورزش خراش دیده.
🐥 مدتی بود که لایو نبودم! من سعی کردم زمانی رو برای صحبت و گفتگو با شما اختصاص بدم و در این مورد با کمپانی صحبت میکردم. و در طول این یک ماه، کارهای زیادی انجام دادم. من خیلی کار کردم هه
🐥 تونستم ببینم همه شما هم اومدید( به مراسم دیور) و به من سلام کردید و این هم خیلی خوب بود
🐥 یه بار نتونستم به همه شما سلام کنم و مجبور شدم برم، و یه داستان پشت سر اون جایی بود که میخواستم بهتون بگم. و من خیلی از شمارو دیدم و داخل سلام کردم و بعد از باز کردن در آماده شدم تا به همه شما سلام کنم، و خیلی هیجان زده بودم، اما در رو باز کردم و شما بچه ها نبودید فهمیدم که آها من در اشتباهی رو باز کرده بودم😂.
🐥 داشتم به کارهایی که انجام می دادم فکر می کردم و به گذشته نگاه می کردم و با خونسردی خودمو ارزیابی می کردم و همچنین روی بعضی کارام کار می کردم. و چه کاری می تونم انجام بدم؟ من باید سخت کار کنم برای اینکه آماده باشم، احساس می کنم کمی زمان میبره، و من به این فکر می کنم که در این مدت چه کاری انجام میدم.
🐥 من به خوبی میدونم که منتظر من هستید و تشویقم میکنید و دارم انگلیسی میخونم و آه.. درس های انگلیسی سخته... درس خوندن سخت بوده و تا زمانی که خودتون رو مجبور به خوندن نکنید، تمایل دارید که اونارو نخونید.
🐥 میدونید، مردم کمی تنبل میشن، مثل اینکه میگی برم خونه دوش میگیرم، اما الان ساعت 1 صبحه و هنوز دوش نگرفتم، شما باید خودتون رو مجبور کنید کارهایی رو انجام بدید.
🐥 من برای دویدن بیرون میرفتم و هر وقت میرم صبح زوده و هر بار که بیرون میرم نامجون هیونگ اونجاست.
🐥 البته دلم برای همه شما خیلی تنگ شده.
🐥من زودتر غذامو خوردم.
🐥 حالا که سی سالگی من نزدیکه، من هم چنین افکاری دارم... نه، بیایید دفعه بعد در موردش صحبت کنیم. احساس می کنم واقعاً می خوام با همه شما یک دهه سی عه خوشی رو بگذرونم. اخیراً به چنین چیزهایی فکر می کنم. از اونجایی که نامجون هیونگ اشاره کرده، این چپتر دومه.
🐥 اگر کسی نباشه که شما رو تشویق کنه، این کار سخته و نمی تونید تا آنجا پیش برید. شما به افرادی نیاز دارید که با تشویق و حمایت به شما کمک کنن. و ما قادر به کار هستیم چون همه شما بچه ها بیش از حد توانتون حمایتمون می کنید.
🐥 من برای اولین بار بعد از مدتی برای دیور بیرون رفتم و آرایش کردم و همینطور امروز زودتر موهام رو کوتاه کردم. قبل از اون تا رویه شونه هام بلند بود.
🐥 و امروز تولد جونگ کوکه! و ما تماس گرفتیم و اون به نظر مشغول بود و تولدش رو تبریک گفتم.
🐥 اما من یکی از این چراغا دارم و آها من کمی خجالت می کشم که وقتی تقریباً 30 ساله ام یکی از اینا داشته باشم. اما خیلی زیباست و بزارید بهتون نشونش بدم، شما نمی تونید منو ببینید درسته؟ و نگاه کنید زیبا نیستش؟
🐥 *کامنتارو میخونه: میتونی اتاق مخفیتو نشون بدی؟
🐥 البته که میتونم بهتون نشون بدم. این یک کیسه بوکس و تعدادی تجهیزات ورزشیه. این اتاق مخفی منه و این همون اتاقیه که پدرم وقتی بالا میاد و ازش بازدید میکنه، استفاده میکنه. پدر و مادرم برای دیدنم اومدن و گفتن تو خونم چیز زیادی نیست.
🐥 قصد دارم برم جین و جیهوپ رو ملاقات کنم.
🐥 (در حال خوندن کامنت) یک لایوی بزارم که توش من رامن می پزم؟
🐥 بد نیست دفعه بعد این کارو انجام بدم، فعلا خیلی گرسنه نیستم. من واقعاً چیز خاصی ندارم که در حال حاضر هوس کرده باشم.
🐥 روتین پوستیم؟ من فقط میشورمش و مرطوب کننده میزنم همین
🐥 من واقعا درام تماشا نمی کنم، اما "moving" رو دیدم، همشو تماشا کردم، سرگرم کننده بود. و همچنین "shadow detective " رو دیدم.
🐥 الان میخوام برم دیگه ،برم صورتمو بشورم و پاکش کنم و استراحت کنم. همگی خوب باشید و آب زیادی بنوشید و مراقب باشید.
🐥 به نظر میرسه که بارون زیادی می بارد پس مراقب باشید. امروز شاد باشید و امروز رو به خوبی به پایان برسونید. شما سخت کار کردید~ خداحافظ~ امروز و فردا دوستتون دارم.
۸.۵k
۱۳ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.