اون پرواز هیرت انگیز
part 8
از زبان یونگهی
همه اون کار ها رو انجام دادیم خیلی خوش گذشت العان روی صندلی کافه فرودگاه نشستیم واستا نه نشسته بودیم العان پاشدیم و وایستادیم مثل اینکه...... آره اسم پرواز من رو گفتن یسسسسسس اومدم بی تی اس
٪خواهری اشکال نداره من پولت رو بهت برمیگردونم
+چی داری میگی العان که تو همه جاهایی که رفتیم رو حساب کردی
٪میدونم خیلی پوله نگران پولی که دادی نباش من بهت همشو پس میدم فقط یکم بهم مهلت بده برم کار کنم(یکم با بقض)
+چی داری میگی ؟
٪(گریه شدید) فقط نروووووو تنهام نزار اونا جلو تو منو سرور خونه نشون میدن توکه نیستی اونا از اینکه کسی رو ندارن عصبانیتشون رو خالی کنن میرن سروقت کار گاهت سمت اتاقت سمت اتاقم همه چیو نابود میکنن چی برسه که بفهمن دروغ گفتی از دستشون فرار کنی رفتی خارج کشور تازه اونم برای همیشه چیزی از خونه نمیمونه هممون آواره میشیم بابا قما،،،،،ر میکنه مامان وقتی بره آواره خیابون دوباره م/وا/د میکشه
+داداشی توکه میدونی اونا چقدر بی اعصابن و اینکه اگه من باشم توسرور خونه ای همه اون اصبانیتها شون رو رو من خالی میکنن
از زبان یون
تا این رو گفتم لباسم رو درآوردم زیرش یک کراپ حلقه داشتم اول که سعی کرد بدنم رو بپوشونه پس شنلی که براش از شهر بازی خریدم رو با سریع ترین اکسل عمل ممکن روم انداخت کسی ندید و از اون بهتر دور بین های اون بخش کار نمیکرد و توی پرواز واسم مشکلی درست نمیشه اما وقتی با شنل منو ورداشت برد تو دستشویی و در رو قفل کرد
+(شنل رو زدم کنار )آهای چرا اینجوری میکنی
٪ (اومدم یکی بزم تو گوشش که وقتی داد زد شنل از روی شونه هاش سرخورد پایین کل بدنش رو دیدم خیلی وقت بود که بدنش رو ندیده بودم خیلی وقته که آون لباس همیشگی تنشه یقه اسکی با آستین های خیلی بلند حالا فهمیدم میخواست زخمای رو ازم مخفی کنه بعد از اون کلی داد و بی داد کرد اما من ساکا با بقض به بدن پر از زخم و کبودیش نگاه میکردم)
+میبینی نه (شلوارمو در آوردم از زیرش یک شلوارک داشتم) میبینی پاهامون فقط بدنم که نه پاهامم همه زخمه کبودی شونم رو ببین این زخمای عجیب رو میبینی یک بار بابا رو موقع سیگار کشیدن دیدم و بهش گفتم یا دیگه نکش یا همه جا جار میزنم سیگارش رو با شونم خاموش کرد از اون به بعد مهم نبود کی و کجا بدون استسنا هر وقت میخواست سیگار بکشه منو با خودش میبرد شده بودم جاسیگاریش (یکم باداد)
٪بب.....(خیلیی آروم)ببخشید
(در رو باز کردم بدون هیچ حرفی)
یونگهی و یو
با سرعت لباسام و شالم رو پوشیدم رفتم ساکم رو برداشتم و رفتم که سوار هواپیما بشم ای وای هواپیما پریده و اینم آخرین پروازش بود پولم رو هم پس نمیدم دیگه پرواز ندارن گه من فردا پس فردا برم
از زبان یونگهی
همه اون کار ها رو انجام دادیم خیلی خوش گذشت العان روی صندلی کافه فرودگاه نشستیم واستا نه نشسته بودیم العان پاشدیم و وایستادیم مثل اینکه...... آره اسم پرواز من رو گفتن یسسسسسس اومدم بی تی اس
٪خواهری اشکال نداره من پولت رو بهت برمیگردونم
+چی داری میگی العان که تو همه جاهایی که رفتیم رو حساب کردی
٪میدونم خیلی پوله نگران پولی که دادی نباش من بهت همشو پس میدم فقط یکم بهم مهلت بده برم کار کنم(یکم با بقض)
+چی داری میگی ؟
٪(گریه شدید) فقط نروووووو تنهام نزار اونا جلو تو منو سرور خونه نشون میدن توکه نیستی اونا از اینکه کسی رو ندارن عصبانیتشون رو خالی کنن میرن سروقت کار گاهت سمت اتاقت سمت اتاقم همه چیو نابود میکنن چی برسه که بفهمن دروغ گفتی از دستشون فرار کنی رفتی خارج کشور تازه اونم برای همیشه چیزی از خونه نمیمونه هممون آواره میشیم بابا قما،،،،،ر میکنه مامان وقتی بره آواره خیابون دوباره م/وا/د میکشه
+داداشی توکه میدونی اونا چقدر بی اعصابن و اینکه اگه من باشم توسرور خونه ای همه اون اصبانیتها شون رو رو من خالی میکنن
از زبان یون
تا این رو گفتم لباسم رو درآوردم زیرش یک کراپ حلقه داشتم اول که سعی کرد بدنم رو بپوشونه پس شنلی که براش از شهر بازی خریدم رو با سریع ترین اکسل عمل ممکن روم انداخت کسی ندید و از اون بهتر دور بین های اون بخش کار نمیکرد و توی پرواز واسم مشکلی درست نمیشه اما وقتی با شنل منو ورداشت برد تو دستشویی و در رو قفل کرد
+(شنل رو زدم کنار )آهای چرا اینجوری میکنی
٪ (اومدم یکی بزم تو گوشش که وقتی داد زد شنل از روی شونه هاش سرخورد پایین کل بدنش رو دیدم خیلی وقت بود که بدنش رو ندیده بودم خیلی وقته که آون لباس همیشگی تنشه یقه اسکی با آستین های خیلی بلند حالا فهمیدم میخواست زخمای رو ازم مخفی کنه بعد از اون کلی داد و بی داد کرد اما من ساکا با بقض به بدن پر از زخم و کبودیش نگاه میکردم)
+میبینی نه (شلوارمو در آوردم از زیرش یک شلوارک داشتم) میبینی پاهامون فقط بدنم که نه پاهامم همه زخمه کبودی شونم رو ببین این زخمای عجیب رو میبینی یک بار بابا رو موقع سیگار کشیدن دیدم و بهش گفتم یا دیگه نکش یا همه جا جار میزنم سیگارش رو با شونم خاموش کرد از اون به بعد مهم نبود کی و کجا بدون استسنا هر وقت میخواست سیگار بکشه منو با خودش میبرد شده بودم جاسیگاریش (یکم باداد)
٪بب.....(خیلیی آروم)ببخشید
(در رو باز کردم بدون هیچ حرفی)
یونگهی و یو
با سرعت لباسام و شالم رو پوشیدم رفتم ساکم رو برداشتم و رفتم که سوار هواپیما بشم ای وای هواپیما پریده و اینم آخرین پروازش بود پولم رو هم پس نمیدم دیگه پرواز ندارن گه من فردا پس فردا برم
۴۰۶
۲۶ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.