p8
ویو ات
اونشب واقعا هوپ خیلی خفن بود همیشه دلم میخواد مثل اون شجاع باشم ولی اجازشو ندارم من فقط به دنیا اومدم که نه خودمو بلکه پدر و مادرمو سر بلند کنم فردا مامان و بابام میان خونه باید برم سر کلاس که برگه هامون رو بگیریم (درک میکنم حس مزخرفی داره) استاد اومد سر کلاس
+: بچه ها نفر اول کلاستون کسی نیست جز انتقالی مدرسمون کیم ات
یه نفس عمیق کشیدم و رفتم برگمو با خوشحالی گرفتم با نمره ای که دیدم چشمام چهارتا شد سرم گیج رغت نمرم شده بود ۹۹ و نیم از صد درسته این نمره عالیه و نفر اول شدم من راضیم ولی مسئله اینجاست که پدر و مادرم قبولش ندارن قراره بمیرم داشتم آرموم میرفتم سر میزم که از استرس زیاد چشمام سیاهی رفت و افتادم زمین... وقتی بیدار شدم جیهوپ و چند نفر دیگه بالا سرم بودن
_: ات حالت خوبه بریم دکتر
&: نکنه به خاطر نمرته تو که عالی بودی من ۶٠ از صد گرفتم مامانم داره نا امید میشه و میگه باید کار خونه رو یاد بگیری (ادای مامانش رو در میاره)
ات: نه موضوع این نیست من عز نمرم خوبه باور کنین یکم سرم گیج رفت همین
جیهوپ: بچه ها برین بیرون با ات کار دارم... ات مطمئنی حالت خوبه انگار با دیدن نمرت حالت بد شد
ات: نه خوبم تو چرا نگرانی؟
جیهوپ: نگران نیستم... خواهرم گفت بپرسم (اره جون خودت)
ات: بهش بگو که خوبم من میرم اجوما نگران میشه
جیهوپ: برسونمت؟
ات: نه تو باید بری سر کار
اونشب واقعا هوپ خیلی خفن بود همیشه دلم میخواد مثل اون شجاع باشم ولی اجازشو ندارم من فقط به دنیا اومدم که نه خودمو بلکه پدر و مادرمو سر بلند کنم فردا مامان و بابام میان خونه باید برم سر کلاس که برگه هامون رو بگیریم (درک میکنم حس مزخرفی داره) استاد اومد سر کلاس
+: بچه ها نفر اول کلاستون کسی نیست جز انتقالی مدرسمون کیم ات
یه نفس عمیق کشیدم و رفتم برگمو با خوشحالی گرفتم با نمره ای که دیدم چشمام چهارتا شد سرم گیج رغت نمرم شده بود ۹۹ و نیم از صد درسته این نمره عالیه و نفر اول شدم من راضیم ولی مسئله اینجاست که پدر و مادرم قبولش ندارن قراره بمیرم داشتم آرموم میرفتم سر میزم که از استرس زیاد چشمام سیاهی رفت و افتادم زمین... وقتی بیدار شدم جیهوپ و چند نفر دیگه بالا سرم بودن
_: ات حالت خوبه بریم دکتر
&: نکنه به خاطر نمرته تو که عالی بودی من ۶٠ از صد گرفتم مامانم داره نا امید میشه و میگه باید کار خونه رو یاد بگیری (ادای مامانش رو در میاره)
ات: نه موضوع این نیست من عز نمرم خوبه باور کنین یکم سرم گیج رفت همین
جیهوپ: بچه ها برین بیرون با ات کار دارم... ات مطمئنی حالت خوبه انگار با دیدن نمرت حالت بد شد
ات: نه خوبم تو چرا نگرانی؟
جیهوپ: نگران نیستم... خواهرم گفت بپرسم (اره جون خودت)
ات: بهش بگو که خوبم من میرم اجوما نگران میشه
جیهوپ: برسونمت؟
ات: نه تو باید بری سر کار
۱۱.۷k
۲۷ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.