متأسفم'
متأسفم'
من آنقدری که باید و شاید حال و حوصله انجام کاری را ندارم نمیتوانم کتابی را از روی شوق به پایان برسانم نمیتوانم حرف های عاشقانه بزنم نمیتوانم بحث کنم و شما را به خنده بیندازم نمیتوانم به تماشای یک فیلم یا یک نمایش بنشینم نمیتوانم از دنیا به اندازه کافی لذت ببرم نمیتوانم قدر بشریت را بدانم و با انسان ها رابطه برقرار کنم پوچی عظیم و غیر قابل توصیفی وجودم را در بر گرفته و شاید باید به خود اجازه داد درون پوچی بی حد و مرز غرق شد شاید انتهای این اقیانوس پوچ سکوتی زیبا باشد.
من آنقدری که باید و شاید حال و حوصله انجام کاری را ندارم نمیتوانم کتابی را از روی شوق به پایان برسانم نمیتوانم حرف های عاشقانه بزنم نمیتوانم بحث کنم و شما را به خنده بیندازم نمیتوانم به تماشای یک فیلم یا یک نمایش بنشینم نمیتوانم از دنیا به اندازه کافی لذت ببرم نمیتوانم قدر بشریت را بدانم و با انسان ها رابطه برقرار کنم پوچی عظیم و غیر قابل توصیفی وجودم را در بر گرفته و شاید باید به خود اجازه داد درون پوچی بی حد و مرز غرق شد شاید انتهای این اقیانوس پوچ سکوتی زیبا باشد.
۸.۳k
۲۲ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.