چندپارتی غمگین شوگا✨🥀
چندپارتی غمگین شوگا✨🥀
وقتی که دوست نداشت و...
ا/ت ویو:
همه چیز با اون چیزی که میخوای مطابق نیست...یکسان نیست...همسان نیست...
اینکه مورد توجه خانوادت نباشی...هیچ
اینکه همش مسخرت کنن...هیچ
اینکه همش گریه میکنی...هیچ
اینکه عشقت یک طرفه باشه...متاستفم ولی این بدترین درد واسه منه...
نتونستم طعم خوشبختی رو بچشم...
رفتم روی لبه پشت بوم...
ات:دوست دارم شوگا...امیدوارم عاشق شی اما نه مثل من یک طرفه...البته کسی نیست از مین یونگی خوشش نیاد
نفس عمیقی کشیدم و لبخندی زدم و نزدیک تر رفتم و خودمو از همه ی درد ها ازاد کردم...فقط با پریدن از ساختمون...امیدوارم زنده نمونم...
راوی:شاید بگید چرا ات خودکشی کرد؟ خب...بیاید بهتون بگم
فلش بک/چندساعت قبل توی کافه
ا/ت ویو:
سلام...من کیم ات هستم و خب یه رفیق خیلییییی صمیمی دارم به اسم شوگا...و متاستفانه من عاشقش شدم...عاشق کسی که منو به چشم خواهر یا رفیق میبینه...
تو فکر بودم که فردی زد محکم پس کلم:چطوری خره؟
برگشتم دیدم شوگا خسته جلوم نشست:ات خیلی احمقی...از خواب نازنینم بیدارم کردی
کاشکی منم مثل خوابش نازنین بودم:)
( علامت ا/ت + علامت شوگا _ )
+یاااا...همش خواب...اصلا برو کات فور اور...
حقیقتا داشتم ناز میاوردم بلند شدم که شوگا دستمو گرفت و منو کشید که افتادم روی پاهاش...کسی تو کافه نبود...با تعجب و سرخ نگاهش کردم:چیکار میکنی؟!
_حق ندارم خواهرمو بغل کنم؟
+خ.خواهر؟(بغض)
_اره...ات؟خوبی؟چرا بغض کردی؟
+عا هیچی
_اوکی
+شوگا...
_جونم
ضربان قلبم رفت بالا
+میخواستم بگم...
_میخواستی بگی؟
+من...
_تو؟
+من...
_؟؟؟
+من دوست دارم(سرخ)
♡♡♡♡♡♡
ازونجایی که دوستون داشتم دوباره گذاشتم🥺این حذف شه فیک اپ نمیکنم!!
وقتی که دوست نداشت و...
ا/ت ویو:
همه چیز با اون چیزی که میخوای مطابق نیست...یکسان نیست...همسان نیست...
اینکه مورد توجه خانوادت نباشی...هیچ
اینکه همش مسخرت کنن...هیچ
اینکه همش گریه میکنی...هیچ
اینکه عشقت یک طرفه باشه...متاستفم ولی این بدترین درد واسه منه...
نتونستم طعم خوشبختی رو بچشم...
رفتم روی لبه پشت بوم...
ات:دوست دارم شوگا...امیدوارم عاشق شی اما نه مثل من یک طرفه...البته کسی نیست از مین یونگی خوشش نیاد
نفس عمیقی کشیدم و لبخندی زدم و نزدیک تر رفتم و خودمو از همه ی درد ها ازاد کردم...فقط با پریدن از ساختمون...امیدوارم زنده نمونم...
راوی:شاید بگید چرا ات خودکشی کرد؟ خب...بیاید بهتون بگم
فلش بک/چندساعت قبل توی کافه
ا/ت ویو:
سلام...من کیم ات هستم و خب یه رفیق خیلییییی صمیمی دارم به اسم شوگا...و متاستفانه من عاشقش شدم...عاشق کسی که منو به چشم خواهر یا رفیق میبینه...
تو فکر بودم که فردی زد محکم پس کلم:چطوری خره؟
برگشتم دیدم شوگا خسته جلوم نشست:ات خیلی احمقی...از خواب نازنینم بیدارم کردی
کاشکی منم مثل خوابش نازنین بودم:)
( علامت ا/ت + علامت شوگا _ )
+یاااا...همش خواب...اصلا برو کات فور اور...
حقیقتا داشتم ناز میاوردم بلند شدم که شوگا دستمو گرفت و منو کشید که افتادم روی پاهاش...کسی تو کافه نبود...با تعجب و سرخ نگاهش کردم:چیکار میکنی؟!
_حق ندارم خواهرمو بغل کنم؟
+خ.خواهر؟(بغض)
_اره...ات؟خوبی؟چرا بغض کردی؟
+عا هیچی
_اوکی
+شوگا...
_جونم
ضربان قلبم رفت بالا
+میخواستم بگم...
_میخواستی بگی؟
+من...
_تو؟
+من...
_؟؟؟
+من دوست دارم(سرخ)
♡♡♡♡♡♡
ازونجایی که دوستون داشتم دوباره گذاشتم🥺این حذف شه فیک اپ نمیکنم!!
۲۳.۴k
۳۰ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.