half brother part : 10
در سکوت به بدنم التماس میکردم که نسبت به اون واکنش نشون نده و تحریک نشه بذار روراست باشیم بدنم خیلی بدبخت و احمق بود؛ چه طور ممکنه چیزی رو بخواد که به همون اندازه ازش متنفره؟
وقتی که حرف زد نفسش بوی میخک میداد
_ این نوع سیگار آخرین پکیج از این برنده که از اندونزی وارد میشن و من نمیدونم کجا ازشون بخرم حالا هم دست از این مسخره بازیا بردار و برشون گردون و گرنه چیزی رو میبینی که خوشت نمیاد..
کدوم احمقی گفته که خوشم نمیاد؟!
- سیگار برای تو بده
با ناراحتی به دهانم نزدیک شد و گفت
_ اصلا ببین که دوست دارم به خودم صدمه بزنم یا نه!
- جونگکوک
چند اینچ عقب رفت و گفت : _ ببین سیگار تنها چیزیه که که وقتی دارم تو این گودال جهنمی قدم میزنم بهم آرامش میده حالا دوباره ازت خواهش میکنم که اونا رو بهم برگردونی
چشماش نرم شدن و با هر ثانیه ای که سپری میشد عزم من سست تر شد
نگاه خیره ش روی دستم بود وقتی سیگارا رو از داخل سوتینم در آوردم و بهش دادم ولی بلافاصله حس کردم که هوای سرد به جای این که دور بشه بیشتر وارد شد و گرمای بدنشو از بین برد اگه من فکر میکردم که دادن سیگار به او یک آتش بس اعلام میشه کاملا اشتباه میکردم
برای آخرین بار چرخید تا با من روبه رو بشه چشماش دیگه نرم نبودن نافذ و سرد بودند
_ برای این کارت تقاص پس میدی
✼⚀✾⚁✾⚂✾⚃✾⚄✾⚅✼
شروع مدرسه دقیقا همون چیزی بود که انتظارشو داشتم جونگکوک هر موقع توی کلاس یا کافه تریا با هم روبه رو میشدیم به من بی توجهی میکرد هر جا که می رفت دخترها هم دورش جمع میشدن اون بدون هیچ کار خاصی محبوبیت زیادی بدست آورده بود و شاید کمترین سوپرایزی که اتفاق افتاد واکنش عجیب و حریصانه ویکتوریا به بود.
& فکر میکنی شانس من چه قدره؟
- از چه نظر؟
& برای دزدیدن قلب جونگکوک
- لطفا منو درگیر نقشه هات نکن
& چرا نه؟ میدونم که باهاش کنار نمیای ولی تو تنها رفیق منی
- اون با تمام وجود از من متنفره چه طور میتونم بهت کمک کنم؟
& تو میتونی منو دعوت کنی خونه تون و وقتی با هم رفتیم توی اتاق ما رو تنها بذاری
- نمیدونم ولی تو نمیدونی اون چه کارایی که نمیکنه.
& ببین من میدونم که تو با اون جور نیستی اما اگه من سعی کنم به حرکتی بزنم تو ناراحت میشی؟ در واقع رابطه شما ممکنه باعث بشه ما بهم نزدیک بشیم و ازدواج کنیم
- من فکر نمیکنم که اهل قرار گذاشتن با تو باشه
& نه اون پادشاه لعنتی فاکه و من به خوبی میتونم کاری که میخوادو براش بکنم
های کیوتی ها اینم از پارت هدیه 🎁 از طرف خورم به شما پس لایک و کامنت بزارید حمایت کنید یادتون نره
وقتی که حرف زد نفسش بوی میخک میداد
_ این نوع سیگار آخرین پکیج از این برنده که از اندونزی وارد میشن و من نمیدونم کجا ازشون بخرم حالا هم دست از این مسخره بازیا بردار و برشون گردون و گرنه چیزی رو میبینی که خوشت نمیاد..
کدوم احمقی گفته که خوشم نمیاد؟!
- سیگار برای تو بده
با ناراحتی به دهانم نزدیک شد و گفت
_ اصلا ببین که دوست دارم به خودم صدمه بزنم یا نه!
- جونگکوک
چند اینچ عقب رفت و گفت : _ ببین سیگار تنها چیزیه که که وقتی دارم تو این گودال جهنمی قدم میزنم بهم آرامش میده حالا دوباره ازت خواهش میکنم که اونا رو بهم برگردونی
چشماش نرم شدن و با هر ثانیه ای که سپری میشد عزم من سست تر شد
نگاه خیره ش روی دستم بود وقتی سیگارا رو از داخل سوتینم در آوردم و بهش دادم ولی بلافاصله حس کردم که هوای سرد به جای این که دور بشه بیشتر وارد شد و گرمای بدنشو از بین برد اگه من فکر میکردم که دادن سیگار به او یک آتش بس اعلام میشه کاملا اشتباه میکردم
برای آخرین بار چرخید تا با من روبه رو بشه چشماش دیگه نرم نبودن نافذ و سرد بودند
_ برای این کارت تقاص پس میدی
✼⚀✾⚁✾⚂✾⚃✾⚄✾⚅✼
شروع مدرسه دقیقا همون چیزی بود که انتظارشو داشتم جونگکوک هر موقع توی کلاس یا کافه تریا با هم روبه رو میشدیم به من بی توجهی میکرد هر جا که می رفت دخترها هم دورش جمع میشدن اون بدون هیچ کار خاصی محبوبیت زیادی بدست آورده بود و شاید کمترین سوپرایزی که اتفاق افتاد واکنش عجیب و حریصانه ویکتوریا به بود.
& فکر میکنی شانس من چه قدره؟
- از چه نظر؟
& برای دزدیدن قلب جونگکوک
- لطفا منو درگیر نقشه هات نکن
& چرا نه؟ میدونم که باهاش کنار نمیای ولی تو تنها رفیق منی
- اون با تمام وجود از من متنفره چه طور میتونم بهت کمک کنم؟
& تو میتونی منو دعوت کنی خونه تون و وقتی با هم رفتیم توی اتاق ما رو تنها بذاری
- نمیدونم ولی تو نمیدونی اون چه کارایی که نمیکنه.
& ببین من میدونم که تو با اون جور نیستی اما اگه من سعی کنم به حرکتی بزنم تو ناراحت میشی؟ در واقع رابطه شما ممکنه باعث بشه ما بهم نزدیک بشیم و ازدواج کنیم
- من فکر نمیکنم که اهل قرار گذاشتن با تو باشه
& نه اون پادشاه لعنتی فاکه و من به خوبی میتونم کاری که میخوادو براش بکنم
های کیوتی ها اینم از پارت هدیه 🎁 از طرف خورم به شما پس لایک و کامنت بزارید حمایت کنید یادتون نره
۴.۶k
۰۳ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.