رمان میراکلس واقعیت
#میراکلس_واقعیت
#پارت۲
که یه دروازه ی زمان باز شد و ازش بانیکس اومد بیرون و گفت
بانیکس:سفر بان تو دنیای زمان و دنیای موازی رو خراب کردی
سفر بان :خوب کردم😑
بانیکس:غلط کردی که خوب کردی😑
لیدی:اینجا کجاست؟؟
کت:نمد مای لیدی
بانی:دنیای ابشار جاذبه
❤لیدی❤
هیچی دیگه با هزار بدبختی جلوشو گرفتیم و اکوما رو گرفتم وقتی برگشت به حالت عادی خیلی بچه بود فک کنم ۱۰ سالش بود
لیدی:اسمت چیه
سنا:سنا
کت:چند سالته؟
سنا:۱۰ سال
لیدی:من همه ی مردم اینجا رو میشناسم ولی تا حالا تورو ندیدم تازه اومدی پاریس؟؟
سنا:(حوصله تعریف ندارم اگه یادتون نمیاد پارت۱ رو بخونید)
لیدی و کت:😶
سنا:لیدی باگ میشه منو ببرید خونتون
لیدی:من که نمیتونم بهت بگم کی هستم خطرناکه
سنا:من حویت ابر قهرمان هارو میدونم لیدی باگ گوشتو بیار جلو در گوشی بگم
لیدی: باش*گوشمو اوردم جلو که در گوشم گفت مرینت دوپن چنگ واقعا درست شنیدم؟جا خوردم*
سنا:نوبت تواِ کت نوار
کت:باش*منم گوشمو بردم که گفت ادرین اگرست منم حسابی جا خوردم*
لیدی :باشه میبرمت خونمون وقتی رسیدیم بهم بکو از کجا میدونی
سنا:اوکی
❤سنا❤
با لیدی رفتیم خونشون لیدی گفت که کوامی ها میتونن بیان بیرون سنا هویتمو میدونه که اونا شروع کردند به ورجه وورجه کردن بعد..
بمانید در خماری
پارت بعد امار ۱۰
#پارت۲
که یه دروازه ی زمان باز شد و ازش بانیکس اومد بیرون و گفت
بانیکس:سفر بان تو دنیای زمان و دنیای موازی رو خراب کردی
سفر بان :خوب کردم😑
بانیکس:غلط کردی که خوب کردی😑
لیدی:اینجا کجاست؟؟
کت:نمد مای لیدی
بانی:دنیای ابشار جاذبه
❤لیدی❤
هیچی دیگه با هزار بدبختی جلوشو گرفتیم و اکوما رو گرفتم وقتی برگشت به حالت عادی خیلی بچه بود فک کنم ۱۰ سالش بود
لیدی:اسمت چیه
سنا:سنا
کت:چند سالته؟
سنا:۱۰ سال
لیدی:من همه ی مردم اینجا رو میشناسم ولی تا حالا تورو ندیدم تازه اومدی پاریس؟؟
سنا:(حوصله تعریف ندارم اگه یادتون نمیاد پارت۱ رو بخونید)
لیدی و کت:😶
سنا:لیدی باگ میشه منو ببرید خونتون
لیدی:من که نمیتونم بهت بگم کی هستم خطرناکه
سنا:من حویت ابر قهرمان هارو میدونم لیدی باگ گوشتو بیار جلو در گوشی بگم
لیدی: باش*گوشمو اوردم جلو که در گوشم گفت مرینت دوپن چنگ واقعا درست شنیدم؟جا خوردم*
سنا:نوبت تواِ کت نوار
کت:باش*منم گوشمو بردم که گفت ادرین اگرست منم حسابی جا خوردم*
لیدی :باشه میبرمت خونمون وقتی رسیدیم بهم بکو از کجا میدونی
سنا:اوکی
❤سنا❤
با لیدی رفتیم خونشون لیدی گفت که کوامی ها میتونن بیان بیرون سنا هویتمو میدونه که اونا شروع کردند به ورجه وورجه کردن بعد..
بمانید در خماری
پارت بعد امار ۱۰
۱۱.۳k
۲۱ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.