Lie part : 12
یوری : خفه شوووووووو جونگیمن همونجوری که من رو آوردی همونجوری هم برم میگردونی یا خودم میرم
جونگمین : یوری بیین بزار حرف بزنه
یوری : برم میگردونی یا نه
ویلیام اومد جلو دستم رو گرفت
& من دوست دارم
دستم رو از دستش کشیدم بیرون و یه سیلی محکم بهش زدم
یوری : اما من ازت متنفر جونز ویلیام
دویدم و به خیابون رسیدم ویلیام هم دنبالم میدویید سریع به تاکسی گرفتم و سوار شدم
یوری : برو
بغضم ترکید نه اون نباید باز بر میگشت نه تا خونه گریه کردم از
ماشین پیاده شدم و پولش رو حساب کردم
مامان : چیشده یوری
سریع اشک هام رو پاک کردم و رفتم بالا
یوری : هیچی مامان
رفتم تو اتاقم و در رو بستم و پشت در نشستم اشک هام رو پاک کردم تمام خاطرات مثل فیلم از جلوی چشم هام رد شد لباس هام رو در آوردم و با یه لباس راحت عوض کردم گوشیم مرتب داشت زنگ میخورد ویلیام ، یونهی جونگمین گوشیم رو برداشتم و خاموشش کردم و گذاشتمش رو تخت دست و صورتم رو شستم و یه نگاه به خوردم تو آینه کردم آخرین قطره اشکم رو هم پاک کردم و بغضم رو قورت دادم کافیه یوری برای آدمهای بی ارزش اشک نریز اون بحس خیلی وقته تموم شده اومدم بیرون و رفتم رو تخت و خوابیدم
┈─┈──┈𔘓┈──┈─┈
یونهی : ویلی بسه دیگه کم بخور
ویلیام : همش تقصیر منه قلبش رو شکستم هه تازه انتظار داشتم منو ببخشه هر کس دیگه ای جای اون بود همین کار رو میکرد
های گایز اینم از پارت جدید لایک و کامت بزارید فالو کنید حمایت یادتون نره اگر لایک های بالا 15 باشه واستون امشب پارت جدید میزارم
جونگمین : یوری بیین بزار حرف بزنه
یوری : برم میگردونی یا نه
ویلیام اومد جلو دستم رو گرفت
& من دوست دارم
دستم رو از دستش کشیدم بیرون و یه سیلی محکم بهش زدم
یوری : اما من ازت متنفر جونز ویلیام
دویدم و به خیابون رسیدم ویلیام هم دنبالم میدویید سریع به تاکسی گرفتم و سوار شدم
یوری : برو
بغضم ترکید نه اون نباید باز بر میگشت نه تا خونه گریه کردم از
ماشین پیاده شدم و پولش رو حساب کردم
مامان : چیشده یوری
سریع اشک هام رو پاک کردم و رفتم بالا
یوری : هیچی مامان
رفتم تو اتاقم و در رو بستم و پشت در نشستم اشک هام رو پاک کردم تمام خاطرات مثل فیلم از جلوی چشم هام رد شد لباس هام رو در آوردم و با یه لباس راحت عوض کردم گوشیم مرتب داشت زنگ میخورد ویلیام ، یونهی جونگمین گوشیم رو برداشتم و خاموشش کردم و گذاشتمش رو تخت دست و صورتم رو شستم و یه نگاه به خوردم تو آینه کردم آخرین قطره اشکم رو هم پاک کردم و بغضم رو قورت دادم کافیه یوری برای آدمهای بی ارزش اشک نریز اون بحس خیلی وقته تموم شده اومدم بیرون و رفتم رو تخت و خوابیدم
┈─┈──┈𔘓┈──┈─┈
یونهی : ویلی بسه دیگه کم بخور
ویلیام : همش تقصیر منه قلبش رو شکستم هه تازه انتظار داشتم منو ببخشه هر کس دیگه ای جای اون بود همین کار رو میکرد
های گایز اینم از پارت جدید لایک و کامت بزارید فالو کنید حمایت یادتون نره اگر لایک های بالا 15 باشه واستون امشب پارت جدید میزارم
۱۰.۹k
۲۴ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.