شدم یه گربه ایی که پشت در خونه صاحبش نشسته تا صاحبش بهش غ
شدم یه گربه ایی که پشت در خونه صاحبش نشسته تا صاحبش بهش غذا بده اب بده جای گرم و نرم بده ارامش بده انگار این منم منتظر توام بهم غذا بدی وگرنه خودم حسشو ندارم پاشم غذا بپزم بخورم نمیتونم از دوری کنم ولی الان که دوری چه کنم چیکار میتونم بگم جز دیدن عکسات و کمتر شدن دلتنگیم صاحب گربه میدونه که اگه به گربه محل نده قلبش میشکنه گربه هه با خودش میگه حتما یه گربه قشنگ تر و خوش رنگ تر پیدا کرده اون جاست که گربه هه نا امید میشه و دلش میشکنه توام با من این کارو کردی یکی دیگرو جایگزینم کردی یکی بهتر از من تو قلبت راه دادی ولی تو باید اینو تو اون مغزت فورو کنی که هیچ کسی من نمیشه.
۱۳.۴k
۱۹ فروردین ۱۴۰۲