تو تنها کسی بودی که با بوسه بر درد هایم ، زخم میکاشتی و م
تو تنها کسی بودی که با بوسه بر دردهایم ، زخم میکاشتی و من ؛
زخم کاری هایت را مرحمی میدیدم برای روح درمانده ام...کِه در آن زمان برای جسم خود ترحم میکرد که من اینکار را بکنم . پس جسمم را فدای روحم کردمو حال...
نه تنها روحی در تنم زنده نیست بلکه ، جسمم نیز دِگر زنده بودن را به دست فراموشی سپرده ،؛
زخم کاری هایت را مرحمی میدیدم برای روح درمانده ام...کِه در آن زمان برای جسم خود ترحم میکرد که من اینکار را بکنم . پس جسمم را فدای روحم کردمو حال...
نه تنها روحی در تنم زنده نیست بلکه ، جسمم نیز دِگر زنده بودن را به دست فراموشی سپرده ،؛
۳.۷k
۱۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.