حال الانم جوریه که:
حال الانم جوریه که:
انگار، مدتها منتظر یه نفر بودم و حالا اون یه نفر نیومده.
انگار، تمام روزای هفته رو واسه مسابقه تمرین کردم و روز مسابقه، گفتن بیمه نداری و نمیتونی شرکت کنی.
انگار، غذایی که با شور و شوق درست کردم و دوست ندارن.
انگار، پام درد میکنه و هیچکس بهش اهمیتی نمیده و این دردش بدتره.
انگار، لباس چهارخونهای که دوسش داشتم و فروختن و دیگه ازش چیزی نمونده.
انگار، رفتم مهمونی و غذاشون باب میل من نیست و به اجبار مجبورم اون غذارو بخورم.
انگار، لباسم و انداختم تو لباسشویی و تو جیبش شناسنامم بوده.
انگار، من گل رزم ولی اون کاکتوس دوست داره.
انگار، کل شب و بیدار موندم و درس اشتباهی و واسه امتحان خوندم.
انگار، همه میخوان برن دریا و منم که دلم کویر میخواد.
انگار، معلم با کلی تقلب مچتو بگیره و نمرت صفر بشه.
انگار، تو ذوق داشته باشی برا دیدنش و اون اصلا اهمیتی براش نداشته باشه.
انگار، تو دوسش داشته باشی و اون نداشته باشه...
آره، زندگی من پرِ از این انگار هاست! :`]
پ.ن: خستم؛
#Rusty
انگار، مدتها منتظر یه نفر بودم و حالا اون یه نفر نیومده.
انگار، تمام روزای هفته رو واسه مسابقه تمرین کردم و روز مسابقه، گفتن بیمه نداری و نمیتونی شرکت کنی.
انگار، غذایی که با شور و شوق درست کردم و دوست ندارن.
انگار، پام درد میکنه و هیچکس بهش اهمیتی نمیده و این دردش بدتره.
انگار، لباس چهارخونهای که دوسش داشتم و فروختن و دیگه ازش چیزی نمونده.
انگار، رفتم مهمونی و غذاشون باب میل من نیست و به اجبار مجبورم اون غذارو بخورم.
انگار، لباسم و انداختم تو لباسشویی و تو جیبش شناسنامم بوده.
انگار، من گل رزم ولی اون کاکتوس دوست داره.
انگار، کل شب و بیدار موندم و درس اشتباهی و واسه امتحان خوندم.
انگار، همه میخوان برن دریا و منم که دلم کویر میخواد.
انگار، معلم با کلی تقلب مچتو بگیره و نمرت صفر بشه.
انگار، تو ذوق داشته باشی برا دیدنش و اون اصلا اهمیتی براش نداشته باشه.
انگار، تو دوسش داشته باشی و اون نداشته باشه...
آره، زندگی من پرِ از این انگار هاست! :`]
پ.ن: خستم؛
#Rusty
۶.۶k
۱۷ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.