در این ویرانه خاموش
در این ویرانه خاموش
در این شب های سرد تنهایی
در این بزم معما گونه خلقت نمیدانم کجا ایستاده ام
که در هر رکعت از نماز نخوانده ام تو را میگردم ، درون خویش!
شاید تو را پیدا کنم شاید هم تنها و سرگردان همچو قابیل یا مجنون به دریا بزنم دل را
یعنی فرصتی هم هست؟! که اینبار لیلی ِ قصه مرا از خود نراند؟! من که اینقدر دوستش دارم...؟!!!
.
+ قسم به تار موی سپید تو..
در این شب های سرد تنهایی
در این بزم معما گونه خلقت نمیدانم کجا ایستاده ام
که در هر رکعت از نماز نخوانده ام تو را میگردم ، درون خویش!
شاید تو را پیدا کنم شاید هم تنها و سرگردان همچو قابیل یا مجنون به دریا بزنم دل را
یعنی فرصتی هم هست؟! که اینبار لیلی ِ قصه مرا از خود نراند؟! من که اینقدر دوستش دارم...؟!!!
.
+ قسم به تار موی سپید تو..
۳.۵k
۱۳ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.