من از بدو تولد که دیوانه نبودم!!
من از بدو تولد که دیوانه نبودم!!
یک شب خوابیدم، دیدم صبحش نیست
رفته بود،واقعی نبود.
چمدان وبند و بساطش را بسته بود و رفته بود
عشق از خانه ی دلم پر کشید و رفت
خوابی بیش نبود..
از آن هنگام مردم مرا با انگشت نشان میدهند، میگویند این زن دیوانه است
دیوانه ی عشقیخیالی.
اینجا خانه ی من است ،اینجا آسایشگاست
او اینجا با من است😔
یک شب خوابیدم، دیدم صبحش نیست
رفته بود،واقعی نبود.
چمدان وبند و بساطش را بسته بود و رفته بود
عشق از خانه ی دلم پر کشید و رفت
خوابی بیش نبود..
از آن هنگام مردم مرا با انگشت نشان میدهند، میگویند این زن دیوانه است
دیوانه ی عشقیخیالی.
اینجا خانه ی من است ،اینجا آسایشگاست
او اینجا با من است😔
۳.۵k
۱۱ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.