𝐋𝐨𝐯𝐞 𝐨𝐫 𝐥𝐮𝐬𝐭?
𝐋𝐨𝐯𝐞 𝐨𝐫 𝐥𝐮𝐬𝐭?
لیا:مگه مهمه؟
کوک:آره مهمه
لیا:کوک برو بیرون
کوکک:نمیرم
لیا:اگه نری زنگ میزنم
کوک:زنگ بزن به پلیس
لیا:باشه میزنم
(لیا زنگ میزنه به پلیس و وقتی پلیس جواب میده کوک لبش رو میزاره رو لب لیا )
لیا: هی چیکار میکنی؟
کوک:دارم عشقم رو میبوسم
لیا:(میره تو شک)
.
.
.
.
لیا ویو:
باورم نمیشه کوک منو دوست داره خیلی خوشحال شدم ولی نشون ندادم خوش حال شدم داشتم عشق حال میکردم که یهو یکی در زد رفتم درو باز که دیدم هوانگه
.
.
.
.
ویو هوانگ:
دلم برای لیا تنگ شده بود بخاطر همین گفتم برم خونه لیا و بهش اعتراف کنم شاید اینبار رو قبول کنه رفتم آماده شدم و یه گل گرفتم و رفتم خونه لیا بعد چندو مین رسیدم و در زدم و لیا درو باز کرد که اومدم یه چی بگم که یهو همون پسری که چند روز پیش اومده بود که یهو پسره گفت:
کوک: لیا این پسره کیه؟
لیا: دوستم هوانگ
کوک:اومممم منم جونگ کوک هستم
هوانگ: تو داداشش هستی؟
کوک:ن.....از همین چند دقیقه پیش شدم دوست پسرش
لیا:کوک چی میگی(آروم)
کوک:خب چیههه(آروم)
هوانگ:فکنم مزاحم شدم
لیا:نه بابا این..
کوک: آره مزاحمی حالا هم برو
لیا:کوککک
هوانگ:من دیگه میرم
لیا:باشه هرجور راحتی ولی حتماً یه روز بیا
هوانگ:اومم باشه ..آها راستی این گل رو واسه تو گرفتم
لیا:مرسی این خیلی خوشگله
هوانگ:خب من دیگه برم
کوک:باشه برو دیگههه
لیا:کوکک
هوانگ : مشکلی نیست.. خدافظ
لیا:بای🙋🏻♀️
کوک:(درو میبنده و یه بوسه کوتا میزاره رو لب لیا🗿)
لیا:کوک این چه رفتاری بود بعدشم من دوست دخترت نیستم
کوک: دوست داشتم اینجوری رفتار کنم و دوست دخترم هستی
لیا:نیستم
کوک:هستی
لیا:کوکککککککک(داد)
کوک: باش داد نزن کرم کردی😑
لیا:کوک
کوک:...
𝐂𝐚𝐧 𝐲𝐨𝐮 𝐥𝐢𝐤𝐞 𝐚𝐧𝐝 𝐜𝐨𝐦𝐦𝐞𝐧𝐭?
🅱🆈🅴 🆄🅽🆃🅸🅻 🆃🅷🅴 🅽🅴🆇🆃 🅿🅰🆁🆃.. 🖤
لیا:مگه مهمه؟
کوک:آره مهمه
لیا:کوک برو بیرون
کوکک:نمیرم
لیا:اگه نری زنگ میزنم
کوک:زنگ بزن به پلیس
لیا:باشه میزنم
(لیا زنگ میزنه به پلیس و وقتی پلیس جواب میده کوک لبش رو میزاره رو لب لیا )
لیا: هی چیکار میکنی؟
کوک:دارم عشقم رو میبوسم
لیا:(میره تو شک)
.
.
.
.
لیا ویو:
باورم نمیشه کوک منو دوست داره خیلی خوشحال شدم ولی نشون ندادم خوش حال شدم داشتم عشق حال میکردم که یهو یکی در زد رفتم درو باز که دیدم هوانگه
.
.
.
.
ویو هوانگ:
دلم برای لیا تنگ شده بود بخاطر همین گفتم برم خونه لیا و بهش اعتراف کنم شاید اینبار رو قبول کنه رفتم آماده شدم و یه گل گرفتم و رفتم خونه لیا بعد چندو مین رسیدم و در زدم و لیا درو باز کرد که اومدم یه چی بگم که یهو همون پسری که چند روز پیش اومده بود که یهو پسره گفت:
کوک: لیا این پسره کیه؟
لیا: دوستم هوانگ
کوک:اومممم منم جونگ کوک هستم
هوانگ: تو داداشش هستی؟
کوک:ن.....از همین چند دقیقه پیش شدم دوست پسرش
لیا:کوک چی میگی(آروم)
کوک:خب چیههه(آروم)
هوانگ:فکنم مزاحم شدم
لیا:نه بابا این..
کوک: آره مزاحمی حالا هم برو
لیا:کوککک
هوانگ:من دیگه میرم
لیا:باشه هرجور راحتی ولی حتماً یه روز بیا
هوانگ:اومم باشه ..آها راستی این گل رو واسه تو گرفتم
لیا:مرسی این خیلی خوشگله
هوانگ:خب من دیگه برم
کوک:باشه برو دیگههه
لیا:کوکک
هوانگ : مشکلی نیست.. خدافظ
لیا:بای🙋🏻♀️
کوک:(درو میبنده و یه بوسه کوتا میزاره رو لب لیا🗿)
لیا:کوک این چه رفتاری بود بعدشم من دوست دخترت نیستم
کوک: دوست داشتم اینجوری رفتار کنم و دوست دخترم هستی
لیا:نیستم
کوک:هستی
لیا:کوکککککککک(داد)
کوک: باش داد نزن کرم کردی😑
لیا:کوک
کوک:...
𝐂𝐚𝐧 𝐲𝐨𝐮 𝐥𝐢𝐤𝐞 𝐚𝐧𝐝 𝐜𝐨𝐦𝐦𝐞𝐧𝐭?
🅱🆈🅴 🆄🅽🆃🅸🅻 🆃🅷🅴 🅽🅴🆇🆃 🅿🅰🆁🆃.. 🖤
۴.۸k
۰۳ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.