باندازه ی تمام روزهایی که نبود؛ برایش نوشتم،
باندازهی تمام روزهایی که نبود؛ برایش نوشتم،
دلتنگی کشیدم،
غصه خوردم
و جایش را همهجا خالی کردم!
اما او بی خیالِ من و تمام عاشقانه و دلتنگیهایم، خوش بود و راه خودش را میرفت.
اما من،
عاشقانههایی سروده بودم از روی دلتنگی که هرگز ارسال نشد.
میدانستم به من حتی کمتر از ثانیهای، فکر هم نمیکند
شاید پاسخش سرد نبود
شاید جوابم را میداد ولو دیر و کوتاه
ولی دلش جای دگر بود و دلتنگیهای من برایش مفهومی نداشت!
آخر هم همهی آنچه که نوشته بودم را برای خودم نگاه داشتم، اکنون من ماندم و عاشقانههایی طول و دراز، بدون مخاطب و معشوقی...
#عاشــــــــــقانه#خـــــــــــاص
دلتنگی کشیدم،
غصه خوردم
و جایش را همهجا خالی کردم!
اما او بی خیالِ من و تمام عاشقانه و دلتنگیهایم، خوش بود و راه خودش را میرفت.
اما من،
عاشقانههایی سروده بودم از روی دلتنگی که هرگز ارسال نشد.
میدانستم به من حتی کمتر از ثانیهای، فکر هم نمیکند
شاید پاسخش سرد نبود
شاید جوابم را میداد ولو دیر و کوتاه
ولی دلش جای دگر بود و دلتنگیهای من برایش مفهومی نداشت!
آخر هم همهی آنچه که نوشته بودم را برای خودم نگاه داشتم، اکنون من ماندم و عاشقانههایی طول و دراز، بدون مخاطب و معشوقی...
#عاشــــــــــقانه#خـــــــــــاص
۳.۴k
۳۰ شهریور ۱۴۰۳